نشانه ی روز :

سوال 27 قدم یک / آيا تا بحال عمل از روی بیماری باعث اين شده كه دستگير شوم و يا مشكل قانوني پيدا كنم؟ يا كاري كردهام كه اگر گير ميافتادم به خاطر آن دستگير ميشدم؟ آنها چه بوده اند؟

اختمالا اولین واکنش نسبت به این سوال اگه چنین تجربه ی مستقیمی نداشته باشید اینه که خوب این سوال که مال من نیست ، برم سوال بعدی … اما من میگم صبر کن … بیشتر فکر کن و عمیق تر … اگر به هر دلیلی دستگیر شدی یا پات به کلانتری و … کشیده شده که حرفی نیست و با خیال راحت باقی مطلب رو بخون ، ولی توی سایت معمولا اولین خطها رو به کسایی اختصاص می دم که فکر می کنن این سوال ما اونها نیست ( و این اتفاق کم کم از نوشته هامون حذف میشه وقتی باور کردیم که بیماریم و شروع کردیم به جستجو می دونم که با اشتیاق سراغ بیماریتون توی سوالها خواهید گشت ) . در تمام طول عمرت هیچ کاری نکردی که ممکن بوده با قانون مشکل پیدا کنی ؟ به رانندگی هات فکر کن … به چکهایی که ناغافل کشیدی ، به درگیری ها و لحظاتی که ممکن بود به راحتی با یک اشتباه به یه قاتل یا یک زندانی تبدیل بشی ، کجاها به سلامت در رفتی از کارهایی که هیچکس نفهمید و تو می دونی … به روابطت هم کمی فکر کن ، رابطه ای هست که لو رفتنش می تونست به فنات بده ؟ به مکانهایی که بودی و نباید می بودی … به این سبک جستجو میگیم جستجوگر بودن ، یعنی در کارکرد قدمها به جای تبرئه دنبال گیر انداختن خودمون و بیماریمون و پیدا کردن مثالهایی هست که من رو شامل این سوال می کنه !

اصلا مگه میشه یه بیماری به این قدرت در وجود من باشه ، یه شیطان در وجودم باشه و من هیچ خلافی یا خطری نکرده باشم … و اصرار ندارم که بپذیری ، اگه شامل هیچکدام نشدی (مگه میشه ، مگه داریم ؟! :-) ول کنت نیستم ! ) ، این سوال رو برای این کار می کنیم که در آینده اگر در چنین شرایطی قرار بگیرم بفهم غیر قابل اداره ام …

 

حالا بریم سراغ سوال . بیماری من بیماری قانون گریزی هم هست . یه طورایی علت اینکه عاقبت این بیماری رو زندان ، تیمارستان یا مرگ میگن بخاطر اینه که قدرتمندترین هدفگیری های بیماری روی این سه مورده ، یا بندازتت زندان ( چون گفتم ، انگار با هر چی اخلاق و ارزش و قانونه این بیماری مشکل داره ) ، یا دیوانت کنه ، یا بکشدت ، یا هر سه مورد …

مشکل قانونی در چه شرایطی برای من پیش میاد ؟ یکیش وقتی برای رسیدن به اهداف بیماریم مستقیما و آگاهانه خلاف قانون عمل می کنم . برای زودتر رسیدن به خونه ورود ممنوع میرم ، سرعت غیر مجاز میرم ، یا برای ارزونتر خریدن جنسی جنس قاچاق می خرم ، یا برای انجام کاری از رشوه یا پارتی استفاده می کنم … خوب اینها جنگ مستقیم با قانونه . برای نقص یا عادت اصلیتون چطور ، کارهایی کردید ، چیزهایی خریدید ، در جاهایی حضور داشتید که ممکن بوده مشکل قانونی پیدا کنید ؟

دومیش زمانهایی هست که بدون در نظر گرفتن عواقب ، کاری می کنم که ممکنه سر انجام من رو به سمت مشکل قانونی و زندان بکشونه . حرفهایی میزنم که به سرانجامش فکر نمی کنم ، چکهایی می کشم که به پاس کردنش فکر نکردم ، وارد کارها یا درگیری هایی میشم که فکر نمی کنم ممکنه من رو به کجاها برسونه ، پس شد نا آگاهانه (و واقعیت اینه که این ناآگاهی نیست ! عدم سلامت عقله که قدم دوم درموردش صحبت می کنیم )

و وجه مشترک این دو مدل اینه که هر دو منشأشون بیماری منه ! یعنی بیماری با همون روش وسوسه کردن و تونلی کردن فکرم ، کاری می کنه که من عاقبت اندیشیم رو زمین بذارم و کارهایی بکنم که آزادیم رو به خطر بندازه …

این سوال به من کمک می کنه که هر وقت داشتم کاری می کردم که امکان مشکل قانونی رو برام به وجود بیاره سریع بخودم بگم آراااااااااام ، آراااام ! (قشنگ بودا ) تو غیر قابل اداره شدی ، یعنی از نقطه ی عجزت خارج شدی ، یعنی بیماریت فعاله و سریع پناه می برم به ابزار بهبودیم … در چنین شرایطی بهترینش مشورت و گفتگو با راهنماست …

 

 

کانال تلگرام مسیر آرامش، دوازده قدم آرام: این روبرو کلیک کنید شاید باز شه! ورود به تلگرام با یاروشکن 😂 می تونید در تلگرام این رو سرچ کنید : aram12steps

Check Also

سؤال 51 قدم چهار / آیا تا بحال در بیمارستان روانی یا زندان بوده ام یا علیرغم میل خود حبس شده ام ؟ تأثیر آن برروی شخصیت من چه بوده است ؟ اثر آن برروی رفتار متقابل من با مسئولان امر به چه شکل بوده است ؟ آیا قانون شکنی می کردم و چون گیر می افتادم از مسئولین بدان خاطر رنجش پیدا می کردم ؟

دقت کردی بعضی سوالا مثل این رو ( اگه مثلا تجربه ی زندان یا تیمارستان …

2 comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *