نشانه ی روز :

سوال 68 قدم یک / درک من از قدم یک چیست؟

خیلی دوست داشتم صفحه رو سفید بذارم و بشینم درکهای شما رو بخونم . (خوب حالا که دوست دارم همین کار رو می کنم ، شاید بعدا یک صفحه ی کامل از تمام قدم یک بنویسم ! رسیدیم به انتهای قدم یکم و دوست دارم ببینم عزیزانی که همراهیم کردن از این قدم چه درکی دارن . مفصل و در بخش نظرات برام بنویسید . درک من از قدم یک چیست . )

درک من در ساده ترین حالت اینه :

من یک بیماری مهلک ، یک شیطان در ذهنم دارم .این بیماری درمان نمیشه ، ولی متوقف میشه ( همونقدر که این شیطان کشته نمیشه ، ولی ساکت میشه ) . من در مقابل بیماریم عاجز و ناتوانم و اون بسیار قدرتمندتر از منه و اداره و کنترل زندگی ، افکار و همه چیزم رو از دستم خارج کرده بود . من برای متوقف کردن این بیماری به یک برنامه ی روحانی نیاز دارم و به حمایت یک نیروی قوی تر از من که از طریق این برنامه به من کمک می کنه .

 

دل نوشته :  علیرغم اینکه ظاهر متن ارتباطی با دوازده قدم و قدم یکم نداره ، دل نوشته است و برای من مفهوم قدم یکمه

من از درد بی خدایی رنج می بردم ، شیطانی درونم بود که در من فراموشانده بود که صاحب این جهان خداست . آیینه ی دلم زنگار گرفته بود ، افسارم در دست شیطان بود . تمام تلاشم در جهت پر کردن خلاء درونی بود ، شیطانی در من فرمان می داد و انجام میشد ، به هر دری می کوفتم تا این حفره در قلبم پر بشه  و همیشه چیزی کم بود و هر چه خوراک از جنس لذت در حلقش می ریختم آرام نمی گرفت . در مقابل ظلمتی بودم که تمام جهات زندگیم رو تاریک کرده بود … امیدی نبود ، خسته بودم و فروریخته … در کمال نا امیدی اقرار کردم که ناتوانم و عاجز … اقرار کردم بازنده ی بازی هستم … و چشم امید بستم به خدا ، این آخرین امیدم … و آخرین امید ، تنها امید … در زدم و در به رویم گشوده شد نوری تابید … تصمیمی… تغییری … احساسی … و نور … و نور …  قدرتی در جان نحیفم وارد شد ، نیرویی که یاری ام کرد در اولین گام پاک بمانم ، پرده ای کنار رفت و مسیری نورانی نمایان شد … مسیر زدودن زنگارها از آینه ی دلم … مسیر زندگی پاک … مسیر زندگی با او … یک زندگی با وقار و هدفمند از طریق کارکرد دوازده قدم روحانی .  او افسار من و زندگی ام را از دست شیطان گرفته بود و بزرگترین هدیه آشکار شده بود : انتخاب … به من فرصت داد که انتخاب کنم فرمان زندگیم در دست کدام نیرو باشه … (و چقدر مهربان که مرا آزاد کرد تا انتخاب کنم در بند خودش بشم … و از آن روز که در بند تو ام آزادم …

 

 

کانال تلگرام مسیر آرامش، دوازده قدم آرام: این روبرو کلیک کنید شاید باز شه! ورود به تلگرام با یاروشکن 😂 می تونید در تلگرام این رو سرچ کنید : aram12steps

Check Also

سوال 22 قدم6 / دوست دارم از کیفیتهایی که آرزوی دست یافتن با آنها را دارم چگونه استفاده کنم ؟ با شغل خود چکار خواهم کرد ؟ در اوقات فراغت خود چکار خواهم کرد ؟ چگونه پدری ، همسری ، فرزندی ، یا دوستی خواهم بود ؟ توضیح دهید .

این سؤال رو خیلی دوست دارم …  بیاید از دو جهت به اون نگاه کنیم: …

8 comments

  1. پیچده ترین آموزشی ک در طول زندگی دیدم قدم یک بود .من در یک گردابی ک خودم درست کرده بودم گیر افتاده بودم با ذهنی مخرب فکری پوچ جسمی رنجور .خراب .خراب درست نشدنی .حال با دعوت خدای یگانه به انجمن قرار شد درست شم !!!کاری بسیار سخت از دید من بیمار وآسان برای خداوند.آگاهی بدست امده از قدم یک دردناک ولذت بخش بود.نوشتم ناتوانم گوش کردم.لال شدم.سکوت سکوت. گریه کردم جلسه رفتم .نشریه خوندم تسلیم را تمرین کردم .وسوسه تمام شد .انگار اتفاقهایی میافتاد!!!نور را احساس میکردم ولی باور نداشتم در قدم یک از دست دردهای ناتمام خورد شده بودم راست وریست شدن را قبول نمیکردم جلسه .دوستان .راهنما پیچیدگی قدم یک را برایم حل کردند.خداوند میتواند اگر نم بخاهم من تمایل پدا کردم .تسلیم شدم پذیرفتم ک بیماری عدم تعادلی وحشتناک دارم دیدم کسی غیر من در درونم شیطنت میکند و مرا ببازی گرفته !!بازی خطرناک و مرگباری در قدم اول آموختم ک همه تغییر ات از من شروع میشود .عهد بستم تا زنده ام دست از کار کرد.جلسه .راهنما خداوند بر ندارم !!!!ادامه میدم !ادامه میدم !!ادامه میدم..با تشکر از صبوریتون

  2. امان الله یک معتاد ….دوست عزیز من اول راه هستم و هنوز درچه افتادم باز نشده .فقط میدونم .باید با خودم. راهنمای وانجمن صادق باشم .به خودم دروغ نگم که همان دروغ به خودم بشه واوره من .فقط میدونم که با یک بیمار جسمی روحی روانی .و هزار بیماری دیگه دارم .به این درک و فهم رسیدم که خدا دوستم داره که پایمنو به اجبار و ناخواسته به انجمن معتادان گمنام باز کرد نباشم دوستان خوب آشنا شدم .خودش برای من یک معجزه است که برای اولین بار عضوی از خانواده معتادان گمنام هستم

  3. قدم یک به من فهماند بیمار هستم و در برابر این بیماری عاجزم و زندگی ام غیر قابل اداره شده است،از باتلاق انکار بیرونم کشید،آخر خط و یأس و انزوای کشنده ام را به یادم آورد،بهانه و دست آویز هایم را از من گرفت،یاری ام داد تا تسلیم شوم بلکه به آرامش برسم و پنج اصل روحانی صداقت،روشن بینی،تمایل،فروتنی و پذیرش که بدون آنها بهبودی ام میسر نخواهد بود را به من هدیه داد.
    به من وعده بهبودی و درمان در قدم های بعد را داد و در سوال 67 حرکت به جلو اجازه نداد تا بیماری در همین نقطه متوقفم کند،قدم یک مرا از تاریکی به نور آورد،خیلی جا ها حال مرا خراب کرد زیرا با حقایقی تلخ و مدفون در عمق وجودم رو به رو شدم اما وعده بهبودی داد و گفت آنکه این اعمال را مرتکب شده متأثر از بیماری اعتیاد بوده است و تو دیگر قرار نیست بیمارگونه زندگی کنی،در سرزمین بهبودی هم جبران خسارت خواهی کرد و هم به خودشناسی خواهی رسید؛قدم یک سیلی دردناک اما سازنده حقیقت بود که مرا هشیار کرد.

  4. قدم یک برای من فوق العاده پیچیده بود و الان که ۵ ماه و ۲۰ روزه پاکم یادمه ماه اول پاکیم از دوستان بهبودی میپرسیدم آیا من هم بیمارم فک میکردم اونا تشخیص میدن ولی با کارکرد قدم یک فهمیدم که بله من یه بیماری کشنده و فوق العاده عجیب و غریب گرفتارم و واقعا هر روز که میگذره دیدم نسبت به خودم و بیماریم بیشتر میشه و هر چقدر که من بیشتر درک کردم بیماریمو وسعت بیماریم بیشتر خودشو نشون میده و اون شیطان و اون آدمی که داخل وجودمه انگار تا اخر عمر قرار کنارم زندگی کنه

    • دوست خوبم، چقدر کامنت ارزشمند شما رو دوست داشتم. هرکجای برنامه که پیچیدگی دیدید مطمئن باشید یک جای کار می لنگه چون چیزی که من رو به دوازده قدم جذب کرد همین سادگی شگفت انگیزش بود . آنچه در درون ماست نیمه ی تاریک وجودمون و بخشی از ماست که برای همیشه با ماست و ما با نور آگاهی و خداوند می تونیم اون رو روشن نگه داریم.

پاسخ دادن به گرشاسب لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *