لیست نوشته ها

خوب . کلمات کلیدی این سوال چیه ؟ اول نقشه ، دوم فورا ! خوب اول بریم سراغ نقشه … نقشه چیه ؟ فرقش با برنامه چیه ؟ نقشه توی کله ی من اتفاق می افته ، همراه با رویا بافی ، چاشنی عجله ، بیماری ، نتیجه گرایی و …

خوب دوستان خوبم ، اول از همه اینجا توی قدم یک قرار نیست که مسأله ای فورا حل بشه و قدم یک ، نمایشی کوچک از مسائل و مشکلاتی هست که من داشتم و دارم و راه حل همه ی اینها در قدمهای آتی پیش رومون قرار میگیره ، پس …

پیشا نوشت ! (اینم کشف جدید ) خوب ، بعد از سه روز اومدم … گفته بودم ، بیماری اعتیاد بیماری افراط و تفریطه ! و منم مستثنی نیستم . سایت خودم رو اونقدر امن کردم که دیگه خودمم راه نمی داد و هر چی قسمش دادم که منم ، …

 توی کتاب قدم فارسی این سوال به صورت اصرار بر روی خواسته ها نوشته شده و من رجوع کردم به نسخه ی انگلیسی و اصلی قدم و شگفت زده دیدم بحث اصلا در مورد خواسته ها نیست و در مورد اصرار روی انجام کارها با روش شخصی منه ! الان …

یکی از نشانه های غیر قابل اداره شدن بیرونی من مشکلات من با دوستانم بود (و شاید هست ) … گیر و گرفتهای من با دوستانم تقریبا همیشگی بود …  یا مورد سواستفاده قرار می گرفتم یا خیانت  ، یا بی معرفتی میدیدم ، یا نصیحت و ارشاد و دخالت …

رسیدیم به مشکلاتی که برای من در خانواده پیش اومد . من کینگ همه چی دان ، سلطان می دونم و می تونم و پادشاه محور جهان بودم ! در امپراطوری من باید همه اونطور که من می خواستم رفتار می کردن ، نیازهای دیگران بی اهمیت بود ، اصلا …

دوستان خوبم ، این سوالا بیشتر با خود شما کار داره که مروری کوتاه از گذشته بکنید ، نگاهی به زندگیتون بکنید و درک کنید که مشکلاتی که گفته میشه حاصل بیماری هست ، این مشکلات همین الان هم ممکنه در حال اتفاق افتادن باشه  … خوب ، من با …

اختمالا اولین واکنش نسبت به این سوال اگه چنین تجربه ی مستقیمی نداشته باشید اینه که خوب این سوال که مال من نیست ، برم سوال بعدی … اما من میگم صبر کن … بیشتر فکر کن و عمیق تر … اگر به هر دلیلی دستگیر شدی یا پات به …

خوب بریم سراغ مفهوم غیر قابل اداره برای من . غیر قابل اداره برای من شامل دو بخش هست (از رو کتاب تقلب کردم ) غیر قابل اداره بیرونی که نشانش اینه که دیگران هم براحتی می تونن متوجهش بشن ، مثل مشکلاتم در محل کار ، تحصیل ، روابط …

خوب ، قدم یکم دوتا چیز از ما می خواد اولی اقرار به عجز ، که من توی سوالات قبلی اقرار کردم ، و دومی اقرار به غیر قابل اداره شدن زندگیم . غیر قابل اداره یا به فرنگی unmanageability یعنی دیگه مدیریت و کنترل و اداره ی زندگیم از …