خوب ، رسیدیم به اصول روحانی . اصول روحانی در حقیقت بخشهای معنوی کامل کننده ی هر قدم و سنت هست . یه جورایی وقتی با مشکلات و کمبودها آشنا میشیم ، هر قدم یا سنت ما رو با راه حل ها ، ابزارها و پیش نیازها آشنا میکنه . اینها در حقیقت قدرت های جادویی هستن که بکارگیریشون زندگی ما رو پر از تغییرات شگفت می کنه … اینها ابزارهای برنامه هستن که در ذهن و روح من شکوفا میشه (برای همین اسمشون اصول روحانی هست ) . در هر قدم و انتهای سوالات میرسیم به اصول روحانی اون قدم . ممکنه یه اصل روحانی در چند قدم تکرار بشه و با نگاههای مختلف به مسائل نگاه کنه و این خودش یکی از قشنگی های کارکرد قدم هست . فراموش نکنید هزاران اصل روحانی وجود داره و اینها فقط بخشی از اصول روحانی هستن که قدمها به اون اشاره کرده .
اصل روحانی صداقت اولین اصل روحانی هست که در قدم یک باهاش برخورد می کنیم . اما یه لحظه صبر کنید ! از خودت سوال کن در این لحظه به نظرت چقدر صادق هستی ؟ با خودت ، با اطرافیانت حتی خداوند ؟
یکی از فریب های بیماری ما اینه که من فکر می کنم آدم صادقی هستم ! اما همین خودش اولین و بزرگترین ناصادقی و دروغیه که توی زندگیمه !!! بله ! من صادق نیستم ! چطور ؟
بذارید بهتر توضیح بدم : انسان تنها موجودی در عالمه که می تونه به خودش دروغ بگه از راست بهتر ! و بدتر از اون ، اینکه بعد مدت کوتاهی دروغ خودش رو باور می کنه و کلا فراموش می کنه این دروغ رو خودش ساخته !!!
(راستش اینه که گفتم انسان ، ولی شاید این فرایند فقط مربوط به ما و بیماری ای باشه که توی سرمونه و در حقیقت اونکه این دروغها رو میگه بیماریه و اونکه باور میکنه منم، من هیچوقت آدم عادی نبودم (و شاید ندیدم !!! ) که بدونم آیا اونها هم خود فریبی می کنن یا نه )
خوب پس مقدار عظیمی دروغ تلنبار شده در من وجود داره که من فکر می کنم راسته ! به واسطه ی همینها و یا فارغ از اینها و به واسطه ی بیماریم، من اطرافیانم رو هم بسیار فریب دادم و ناصادقی بسیاری هم در زندگیم هست و گاهی احساس می کردم بدون ناصادقی و دروغ مگه میشه زندگی کرد ! در آخر من دارم سعی می کنم حتی به خدا هم دروغ بگم ! (بابا من دیگه کی هستم !) .
اون صدایی که توی سرم میگه تو بیمار نیستی ، صدایی که می گه تو همه چیز رو بهتر می دونی ، صدایی که میگه تو می دونی و می تونی ، صدایی که میگه تو به این قدمها احتیاج نداری ، صدایی که میگه تو دمت خیلی گرم بوده … اگه دروغ نمی گه پس چی میگه ؟! وقتهایی که پنهان کاری می کنی ، چیزهایی رو که دوست نداری به راهنمات بگی به نظرت نوعی ناصادقی با خودت یا اطرافیانت نیست ؟ صداقت در قدمها چیزی حتی فراتر از راست و دروغه … در زبان فارسی ما صداقت رو گاهی با راست گویی اشتباه می گیریم ولی واقعیت اینه راست گویی شاخه ای از صداقت واقعیه ، صداقت واقعی در افکار ، اعمال ، گفتار وجود داره ، صداقت واقعی یه جورایی رو راست بودن ، رک و راست بودن ، شفاف بودن و کلی از این چیزها رو شامل میشه …
اما امروز ابزاری به دست میاریم به نام اصل روحانی صداقت که با اون شروع می کنیم به جاروکردن و پاک کردن و درک کردن این دروغها و گرفتن مچ بیماری و رو کردن دستش .
امروز من (آرام) زندگیم اونقدر پاک شده که به ندرت حتی توانایی دروغ گفتن رو در خودم می بینم ! به محض اینکه بیماری شروع می کنه به دروغ بافتن ، بسیاری موارد مچش رو می گیرم و ساکت میشه و در زندگی شخصی و کاریم و به اطرافیانم هم آنچنان صادقانه رفتار می کنم که تا مدتی باورم نمیشد میشه اینچنین با صداقت ، آرام زندگی کرد … و خدا رو شاکرم بابت این اصول روحانی که بواسطه ی قدمها در مغز من نصب کرد …
پینوشت (موقع نوشتن گاهی خودم شک می کنم که خواننده ی عزیزم متوجه فرق «من» گفتن های من میشه … که کجا منظورم من نوعی هست با یک بیماری در سرم که شامل همه ی ما میشه … کجا منظورم من در زمان بیماری فعال هست ، کجا من در گذشته رو می گم و کجا من (آرام ) … الان که اینو نوشتم فهمیدم خودمم اینا رو متوجه نمیشم ، چه برسه به شما در هر صورت سعی خودتون رو بکنید … )
یه نکته ی کوچک رو همینجا گوشزد کنم . بعضی از ماها بخاطر نوع بیماری افراط و تفریطیمون با خوندن چنین متنی یهو تصمیم می گیریم بشیم حسن راستگو ، اما راهنمام توصیه ی زیبایی کرد که اینجا ذکرش می کنم :
بعضی جاها صداقت عین حماقته !!! و معنیش به هیچ وجه این نیست که دروغ بگیم ، فقط یادتون باشه جز راست نباید گفت ، هر راست نشاید گفت و هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد … (چقدر ضرب المثل با هم ! )
تو خود حدیث مفصل بخوان …
کانال تلگرام مسیر آرامش، دوازده قدم آرام: این روبرو کلیک کنید شاید باز شه! ورود به تلگرام با یاروشکن 😂 می تونید در تلگرام این رو سرچ کنید : aram12steps
در من دها من!در تو چن من !در ما صدمن !!!!وای بر من وای بر مااااااااا
🙂