دو بخش از کتاب هست که سوال نداره ، یکی ترازنامه که بدونیم ترازنامه اصلا چی هست و بعدی ترازنامه ای از خودمان که به ما میگه از خودمون باید تراز بگیریم … از طرفی حالا که رسیدیم اول ترازنامه ها باید نگاه شخصیم و نظرم در مورد ترازنامه ها و روز کار کرد اونها و یک سری مسائل دیگه رو باهاتون در میون بذارم .
پس احتمال داره این پست طولانی بشه …
الان وقتشه یک دفتر سایز بزرگ آماده کنید ، در این مسیر به برگه های زیادی نیاز خواهیم داشت … این دفتر قراره حامل ترازهای ما بشه و اسمش بشه ترازنامه (بعضی دوستان ترازنامه های چاپی تهیه می کنن ، هر جور که راحتید با مشورت راهنماتون این کار رو انجام بدید ) .
نکته ی مهمیه که بتونید این دفتر رو فقط و فقط برای خودتون حفظ کنید ، این یه بار رو بیاید شلخته نباشیم و دفترمون زیر دست و پا نیافته ، جایی جاش نذاریم ، دست این و اون نرسه ، بعنوان زیر قابلمه ای ازش استفاده نشه و در کل کسی بهیچوجه بهش دسترسی نداشته باشه … بی دقتی در این قضیه می تونه روی کیفیت تراز نویسیمون و حاشیه دار شدن قدم چهارمون تاثیر بذاره … ترازنامه قدم چهار فقط و فقط مال خودمه و نباید کسی بتونه همینجوری بره و ترازنامه من رو بخونه … (میدونم در پنهان کردن و جاساز کردن تخصص خاصی داری 🙂 اینبار اشکال نداره ، انجامش بده )
خوب حالا روش شخصیم رو برای ترازنامه نویسی برات میگم ، این فقط تجربه و پیشنهاده و اجباری درش نیست ، به من خیلی جواب داد …
مکان خاصی رو برای ترازنامه نویسی انتخاب کنید ، این مکان نه زیادی گرم ، نه زیادی سرد باشه ، محیطی آرام و راحت باشه و کمترین مزاحم رو باید داشته باشه ، ما برای ترازنامه نویسی به تمرکز و توجه نیاز داریم پس جایی باشه که رفت و آمد کمی داشته باشه و خلوت خصوصی ما رعایت بشه … این محل رو برای خودت بسیار راحت و نرم آماده کن ، یه زیر پایی مخصوص و کلا محلی راحت …
حالا هر بار که محل ترازنامه نویسیت وارد میشی قبلش می تونی کارهایی رو انجام بدی که بهت نیروی روحانی بیشتری میده ، کمی مطالعه ی نشریات ، چند تا تماس بهبودی خصوصا با راهنمات و … بعد که وارد محل خاصت شدی شروع کن با تنفس عمیق لحظاتی ذهنت رو از همه دنیا رها کن ، لبخند بزن و سعی کن بی دلیل نیشت کاملا باز باشه … نفسهای عمیق شکمی … و بعد نوبت دعاست … از خدا کمک بخواه که بهترین سعی و بیشترین کوششت رو برای بهبودی بکنی و نتیجه رو بهش بسپار و دست به کار شو ..
خوب اکثر ترازنامه ها می خواد شما رو به گذشته ببره … اما ظاهرا حافظه ی خیلی از ما مثل ماهی گلیه …بعضی از دوستان میگن مثلا من ده تا رنجش بیشتر یادم نمیاد (یا با اطمینان میگن ندارم ! ) ، و قبلا یکبار توی سایت گفتم ، اگه چهل سال سن داری و بجز دو سال اول ماهی دو دونه رنجش هم گرفته باشی حدود هزار رنجش میشه ! البته این مثاله اما منطقیه … ولی من چطور به خاطر بیارم … این راه منه :
اول تقسیمات سنی می کنم … مثلا کودکی ، نوجوانی ، جوانی و … هر چی بیاد میارم مینویسم … بشخصه اول موارد رو می نویسم ، بعدا میرم سراغ تراز گرفتن … در عین حال هر خاطره اگه خاطرات دیگه ای رو زنده کرد اون زنجیره رو تا تهش پی می گیرم و چیزی رو از قلم نمیندازم … یادتون باشه هر چیزی که از خاطرتون میگذره قطعا ارزش نوشتن داره ، پس از هیچی نگذرید …
خوب وقتی این مسیر رو رفتم میرم سراغ افراد مثلا : خانواده ، دوستان ، همسایه ها ، رهگذرها ، مغازه ها ، معلم ها و ..
بعد میرم سراغ مکانها ، خونمون ، محل کارم ، مدرسم ، پادگان ، کلاس زبان و …
بعد میرم سراغ مثلا شغلم ، مشتری ها ، صاحب کارها ، تامین کننده ها
بعد سراغ مراحل زندگیم ، مدرسه ابتدایی ، راهنمایی ، دبیرستان ، دانشگاه ، شغل یا سربازی
و همینجور با هر دسته بندی ای که بتونم خودم رو توش جا بدم (این روش وابسته به زندگیتون خیلی متنوعه ، مثلا اگه روزگاری در تآتری شرکت کردید ، بچه های تاتر ، استادا ، محل برگزاری ، تماشاچیا ، پشت صحنه ، روی صحنه … اینجوری اضافه میشه ) …
من با این روش و زنجیره هایی که هر خاطره خودش به وجود میاورد تونستم ترازنامه های پر و پیمونی بنویسم و چیزهای زیادی به خاطر بیارم …
یادتون باشه در طول ترازنامه نویسی و بعلت این کنکاشهایی که در زمانهای مختلف می کنیم تغییرات احساسی مختلفی رو تجربه می کنیم ، لازمه که انرژی بیشتر روحانی ای دریافت کنیم و این از طریق حضور در جلسات بیشتر ، تماس بیشتر با راهنما ، ارتباط بیشتر با خداوند و … اتفاق می افته …
حالا ببینیم ما از چی قراره تراز بگیریم ؟
ترازنامه ای از خودمان ! پس یادمون نره ما تراز دیگران رو نمی گیریم ، در طول زندگی ما اکثر ما بجای اینکه گیر خودمون رو در هر مسئله ببینیم میرفتیم سراغ فرافکنی و دنبال نقش دیگران بودیم ! یا اصلا نقشها رو قاطی می کردیم و در هر صورت پای دیگران رو میکشیدیم وسط ، سیاست کی بود کی بود من نبودم و من نبودم دستم بود تقصیر استینم بود روش اصلی ما بود …
یادمون باشه ما اصلا دنبال مقصر و خراب کردن حال خودمون و هیچ کس دیگه نیستیم ! خیلییییی مهمه بدونیم که اتفاقا برعکس ما قراره حالمون رو خوب کنیم ، قراره خود واقعیمون رو آزاد کنیم و دوست داشته باشیم … اصلا هدف مچ گیری نیست ! و از طرفی ما داریم تراز خودمون رو می گیریم ، نه دیگران رو … ترازنامه ها نمی گن دیگران مقصر نیستن ! ترازنامه فقط کاری با تقصیرای دیگران نداره … اونا برن تراز خودشون رو بگیرن و ایشالا خدا کمکشون کنه ، ما داریم اون قسمتی که نقش خودمونه نگاه می کنیم … پس اینکه من نقش خودم رو در مسایل پیدا کنم ، معنیش این نیست که دیگران نقشی نداشتن … فقط ما با نقش اونها کاری نداریم !
(البته در کل نگاه شخصی من اینه که زندگی من مثل یه فیلمه که من نقش اول اونم (نه لزوما نقش اصلی یا مهم ، فقط اول شخصش) ، هر کسی داره دیالوگهای خودشو میگه و کار طبیعی خودشو می کنه ، هر کسی اون بازی ای که بلده رو بازی می کنه ، یکی بد ، یکی خوب ، من هم بازیگرم ، کارگردان که نیستم ، یکی نقش خنثی ، یکی نقش منفی ، یکی نقش آدم خوبه ، یکی هم آدم بده ، یکی باید نقش ادم خوبه رو بازی کنه ، نقشش رو خراب می کنه ، یکی دیالوگش رو یادش میره و دیالوگ اشتباه میگه … من کاری با نقشها و دیالوگهای دیگران ندارم … مهم اینه من چطور در مقابل بازیگر روبروییم بازی کردم … تکرار می کنم ، من بازیگرم ، تهیه کننده و کارگردان نیستم ! )
پس تمرکزمون روی نقش خودمونه ، هرچند اگه دلتون رو خنک می کنه چیزی که در مورد دیگران فکر می کنید رو توی تراز بیارید ، اگر و فقط اگر باعث میشه نقش خودتون روشن تر بشه …
خوب پر حرفی کردم ، و خیلی حرف دیگه هم مونده … اصلا بذار بازم یه کم بگم 🙂
عزیزای دلم ترازنامه قدم چهار محدود به آنچه در کتاب امده نیست ، بستگی داره که ما چقدر جستجوگر و بی باکیم و این مهارت ترازنامه نویسی رو که از ترازهای کتاب یاد گرفتیم اونوقت آزادیم که هر چقدر دلمون خواست در زندگیمون و اخلاقمون سرک بکشیم و باز و باز و بازتر بشیم … هر کدام از ما در زندگی شخصیمون و در درونمون مسایلی داریم که در ترازنامه ای که در کتاب هست نگنجیده و مهارتی که کتاب به من یاد می ده کمکم می کنه که با کمک راهنمام قدم چهاری بسازم کامل تر و شخصی تر برای خودم … مثال میزنم … وقتی من مثلا هر بار که میخوام رژیم بگیرم موفق نمی شم ، پس در درونم چیزی هست که باعث میشه … این نیاز به یک ترازنامه شخصی داره … ترازنامه ی موانع رژیم آرام ! باید برم تمام رژیمهای گذشتم رو مرور کنم ، ببینم چه احساساتی رو تجربه کردم ، چه نواقصی مانع ادامه شد ، گیر کار چی بود که هر بار تکرار شد و …
ای بابا ! بازم دلم می خواد بگم که … طاقت بیارید … احتمالا آخرش این باید بشه یه کتاب !
بذارید یک داستان از مثنوی بگم . یه مسابقه ی نقاشی شد و چینی ها و رومی ها درش شرکت کردن و دو امارت روبروی هم بهشون دادن تا کار رو شروع کنن بمدت یکماه چینیها دایم رنگ خواستن ، لوازم خاص خواستن ، فرچه و … و رومی ها فقط و فقط سمباده خواستن … همه در عجب بودن که چطور بی رنگ دارن نقاشی می کشن ! روز نتیجه فرارسید و پادشاه اومد و درب دو عمارت رو باز کردن … چینی ها نقاشی بسیار زیبایی کشیده بود ، بسیار عظیم و رنگارنگ ، اما رومی ها همون نقاشی رو روی دیوارشون داشتن بقایت براق تر و درخشانتر و زیباتر ! بله …. رومی ها فقط دیوارها رو از گرد و خاک و زنگ و آشغال پاک کرده بودن و انقدر پاک کرده بودن که دیوارها تبدیل شده بود به آیینه ای درخشان که نقاشی روبرو رو در خودش نمایش میداد ، حتی زیباتر …
حالا چه ربطی به قدم چهار داره ؟ دل ما مثل دیوار این دوستان رومی می مونه و قدم چهار همون سنباده (شایدم سمباده !) … وقتی گرد و غبار و زنگ و آشغالها رو کنار بزنیم آنچه نمایان میشه آینه ی زیبایی های زندگی و نور خداونده …
قدم چهار قدم ایراد گیری نیست ، قدم تمیز کردنه … قرار نیست به خودمون گیر بدیم ، قراره رها بشیم ، قراره عاشق خودمون بشیم ، قراره اون خود واقعیمون ، اون خودی که خدا عاشقشه ، اون خودی که اومده توی این جهان تا آینه ی وجود خدا باشه و لذت ببره رو پیدا کنیم …
دلم می خواست بازم بگم ولی بهتون رحم می کنم … از جزوه ی کارکرد قدم چهار در نشریات و کتابهای خارج از انجمنها مثل صخره را رها کن هم کمک بگیرید …
کانال تلگرام مسیر آرامش، دوازده قدم آرام: این روبرو کلیک کنید شاید باز شه! ورود به تلگرام با یاروشکن 😂 می تونید در تلگرام این رو سرچ کنید : aram12steps
دمت گرم و سرت خوش باد ای آرام جان
کجا بودی تا حالا
ممنون از بودن شما سعید عزیز
سلام، وقت بخیر. در این مورد به ما رحم نکن،هر چه بیشتر از تجربه هات بگی، خوشحال میشم .هم به آدم آرامش میده وهم درک وفهم آدمو بالا می بره.اگرچه میدونم که شوخی کردی .
از شمایی که این فرصت خدمت رو به من میدید ممنونم