رسیدیم به یکی از نقاط حساس بهبودیمون . درکمون از خداوند … در این نقطه از بهبودی تفاوتهای زیادی بین همدردهام دیدم و این بخش قراره اشتراکات رو به جایی برسونه که بتونیم این قدم رو درک کنیم … علت این تفاوتها درکهای مختلفی بود که از خداوند داشتند . بعضی ها بسیار متعصب بودند و خدای خودشون رو دوست داشتند و فقط با بیماریشون ازش فاصله گرفته بودن ، اما بعضی ها با خدای خودشون قهر بودن و اونقدر بینشون فاصله بود که یادشون نمی اومد که چه اعتقادی داشتن ، بعضی ها اونقدر درکها (یا بهتره پیش داوری های ) غلط یا به قول کتاب بی فایده داشتن که با خداوند ومفهومش دشمن بودن ! و اینجا جاییه که قراره کاری بسیار عجیب انجام بدیم ! هر کسی با هر عقیده ای ،در این قدم با درک و نگاه خودش به درکی درست از خدایی که درک می کنه برسه و ادامه بده … ما اینجا اصلا قرار نیست که چیزی رو به کسی تحمیل کنیم ، هر کس حق داره انتخاب کنه که خدایی که درک می کنه چی هست و چی نیست ، اما به دوش کشیدن درکها و پیش داوری های غلط گذشته در این قدم سد راهمون خواهد شد ، پس بهتره به درکی کامل تر برسیم …
کتاب چگونگی عملکرد میگه :
سعی در یافتن خداوند خودمان ،خدایی که او را به طور خصوصی و شخصی درک کنیم یکی از مهم ترین آرنمان های بهبودی ماست . ما به طور کامل آزادیم و حق داریم که هر نوع برداشت و درکی از نیروی برترمان پیداکنیم که برای ما کاری را که از عهده خودمان برنمی آید ، به انجام برساند . از آنجا که ما در مقابل اعتیادمان عاجزیم ما احتیاج به نیروی برتر از خودمان داریم که به ما کمک کند .
پس خودتون رو آماده ی یک چالش جدید بکنید ، پیداکردن درکی از خداوند بعنوان نیروی برترمون ، به عنوان نیرویی که قراره اراده و زندگیم رو به مراقبتش بسپارم ، نیرویی که قراره کارهایی که از عهده ما خارجه رو برامون انجام بده (همونطور که تا الان این کار رو کرده ! )
یادمون باشه قرار نیست تبدیل به قدیس بشیم یا تا ته خط شناخت خداوند رو همینجا بریم (این مسیریه که من در طول بهبودیم انتخاب می کنم که تا کجا پیش برم ) ، فقط قراره درک کنیم نیروی برتری بنام خداوند هست و قراره یک سری نقش در زندگیم داشته باشه … بسط این شناخت ، وابسته به رابطه ایه که باهاش برقرار می کنم ، وابسته به ادامه دادن مسیر قدمهاست (که من معتقدم دوازده قدم دقیقا کارش برداشتن حجابها بین من و خداونده ) ، و وابسته به دعوت خداوند در زندگیمه تا بهش اجازه بدم در زندگیم کار (شاه کار) کنه … اینجا تنها شروع مسیره …
کانال تلگرام مسیر آرامش، دوازده قدم آرام: این روبرو کلیک کنید شاید باز شه! ورود به تلگرام با یاروشکن 😂 می تونید در تلگرام این رو سرچ کنید : aram12steps
سلام آقا این سئوال تصادفی که میاد اونقدر تصادفا یه سئوال بلند اومده که نصف مطلب این سئوال رو نمی نونم بخونم و اصلا نمی دونم داره چیزی تایپ می کنم یا نه
یعنی یه دکمه ای نداره که ببندمش
اینی که سمت راست صفحه میاد
یه کم خیلی آزار دهنده هست
آقا من دقیقا هیچ درکی از هیچ خدایی ندارم
همه جا هم می گن اون درکی که برات کار می کنه
یا می گن اصلا به خدا کار نداشته باش
آقا من یه خدا می خوام
ولی ندارم
من یه نیروی برتر می خوام ولی ندارم
بابا هی نگید همون نیرو برتره که تا حالا کار کرده
همون خداعه که تا حالا کار کرده
من یه خدا واسه الانم می خوام
چرا هیشکی درک نمیکنه
من درکی از خدا ندارم
و دوس دارم داشته باشم
اتفاقا من می خوامن بدونم که خدای شما چه شکلیه بابا
سعید عزیزم، اون سؤال تصادفی تصادفا فعال بوده! خاموشش کردم .
یک توصیه ی ساده بهت می کنم: هر چقدر خوبی میشناسی رو یکجا جمع کن، فشرده اش کن، به خودت بگو این خدای من! حالا از این گوله ی خوبیها که جمع کردی بخواه برات کار کنه! شگفت زده میشی وقتی ببینی واقعا کار می کنه! در حقیقت قشنگیش اینه که اول راه اینجوری شروع کنی! وقتی شروع کردی از همین گوله ی خوبی می تونی بخوای خودش رو بهت معرفی کنه، شناختت رو بیشتر کنه … به جای خوبی میرسه. خدای منم همین گوله ی خوبیهاست … که یه کم خوبیهاش از یه کم بیشتر شده و تمام زندگیم رو گرفته.