در یک کلام قبل از نوشتن یک مطلب طولانی در دو خط اصل مطلب رو خلاصه کنم ، بعدش اگه دوست داشتی باقیش رو بخون !
ما در ترازنامه ی اخلاقی قراره تراز خودمون رو بگیریم ، اخلاق ما حاصل از اصول ، ارزشها و اعتقاداتمونه پس در ترازنامه ما داریم در مورد خودمون ، اصول خودمون ، ارزشها و اعتقادات خودمون صحبت می کنیم نه در مورد ارزشهای اجتماعی ، مذهبی ، جهانی ، خانواده و … تمام
حالا اگه دوست داری بیشتر و جدی تر کاوش کنی بقیش رو بخون ، وگر نه میتونی بری سوال بعدی 🙂
هدف از کارکرد این سوال چند چیزه ، اول به من بفهمونه که تو باید ارزشها و اصول خودت رو داشته باشی و حتی داری (فقط بهشون توجه نکردی ) ، یعنی حتما لازم نیست ارزشها و اصولت با بقیه یکسان باشه ، اصلا اینجا جای مقایسه نیست ! دوم اینکه یه جورایی ما رو مجبور میکنه یه نگاهی به ارزشها و اصولمون بکنیم و این یه جورایی میتونه خودش تبدیل به یه ترازنامه بشه ! چقدر خوب میشه نگاهی به ارزشهامون بکنیم … قبلش بذار بیشتر در مورد اینکه اصلا ارزش و اصول چیه و اصلا چرا مهمه و تفاوتشون چیه بدونیم …
قبلش بگم که اگه بخواید توی این دو واژه وارد بشید کلا گیج خواهید شد و هزاران بحث و تعریف و … ازشون پیدا می کنید ، پس من به درک ساده ی آرام خودم بسنده می کنم .
اصول معمولا ایده آلهایی جهانی ، تعریف شده ، محکم و غیر قابل تغییر و غیر وابسته به اعتقادات و رنگ و محل آدمها هستن … چیزهایی مثل عدالت ، صداقت ، وفاداری ، عشق ، احترام … یه جورایی اصول میوه های درختی هستن که شاخه هاش ارزشهای درسته …
ارزشهایی چیزهاییه که برای من ارزشمنده ، این ارزشها می تونه مال من باشه ، در عین حال برای هر شخصی و جمعی یک سری ارزش وجود داره … ارزشهای دینی،ارزشهای اجتماعی که در هر جامعه هم با هم فرق می کنه ، ارزشهای گروهی و …
ارزشها در طول زمان و با شرایط ما قابل تغییر هستن … ارزشها مثل نقشه و اصول مثل مسیر یا قلمرو هستن …
حالا چرا دونستن این داستانها مهمه ؟! ما داریم قدم کار می کنیم ! این شبیه کلاس علمی شد … واقعیت امر اینه که ارزشها و اصول خیلی مهم هستن ، چون اگه ارزشهای من با اصول نخونه ، من بیراهه میرم … اگه ارزشهام رو تصحیح نکنم هرگز به مقصد نمی رسم …
نگاهی به جلسات و اطرافمون و حتی خودمون بندازیم … بعنوان مثال ممکنه من اصولم بهم میگه تو باید در مسیر بهبودی باشی و ایده آلم اینه بهبود پیدا کنم اما ارزشهام در زمان بیماری فعال باقی مونده و مثلا بداخلاقی و جدا از جمع بودن یکی از ارزشهامه و فکر می کنم اینجوری قوی تر یا جذابترم ! خوب ارزشهام من رو از اصولم دور می کنه و من رو با بیماریم تنها میذاره ! یا بدتر از اون ، بیماریم اصلا کارش در طول این سالها ساختن یک سری ارزشهای غلط برای من بوده ! و شاید علت خیلی از مشکلاتم همین بوده که من برا اساس این ارزشها عمل می کردم و هی می دیدم از اصولی که برام ارزشمنده دورتر و دورتر میشم ! یا حتی جامعه یک سری ارزش برای من دیکته کرده و من چشم و گوش بسته اونها رو پذیرفتم !
خوب رسیدیم به هدف سوال : اول ببین چه اصول ارزشمندی در زندگی می شناسی و اصل برای تو چیه … ببین دوست داری چه اصولی در زندگیت جاری باشه … بعد ببین چه ارزشهایی داری ، قرار نیست ارزشهای تو با هیچکس هماهنگ باشه ، اونا مال تو هستن … دست از مقایسه بردار و نگاهی فقط به درون خودت کن ، قراره ترازنامه های اخلاقیت در مورد تو باشن ، نه جامعه ، نه خانواده و نه هیچکس دیگه … و در آخر هم بد نیست نگاهی بندازیم ببینیم ارزشهامون با اصولمون سازگاره ؟
مثال بزنم : مثلا عشق به خانواده اگه یه اصله برای من اما نگفتن کلمه ی دوستت دارم یه خانوادم یه ارزشه برای من پس یکجای کار داره می لنگه !
اگه محبت برای من یه اصله ، اما بدخلقی و خشونت و زورگویی برام ارزشه یعنی یه جای کارم می لنگه !
کانال تلگرام مسیر آرامش، دوازده قدم آرام: این روبرو کلیک کنید شاید باز شه! ورود به تلگرام با یاروشکن 😂 می تونید در تلگرام این رو سرچ کنید : aram12steps
واقعا این فرق اصول و ارش رو عالی گفتین
یه جای کار می لنگه حسابی
روحش شاد ، به قول عزیزی «اگه توبهبودی بمونیم هممون خوب میشیم …سال دیگه ببین کجاییم … »