قبل از هر چیز دو تا عذرخواهی کنم، یکی بابت دیر به دیر به روز کردن سایت که به خاطر شلوغی بسیار زیادمه (و اینم یه نوع انکار بیماریه!) ، دوم به خاطر اینکه سوالات رو قاطی کردم و شماره ها رو نمی دونم درسته یا نه که هر چی جا گذاشته بودم در کامنتا بگید تا بذارم.
خوب ، ما با بیماری سالهای سال زندگی کردیم، نواقص شدن بخشی از شخصیت و کار و زندگی ما، ما یه گوله نواقص بودیم، نواقص آچار فرانسه ی زنده موندن و زندگی کردنمون شده بود. نواقص شخصیتمون رو تعریف کرده بود، روابطمون رو تعریف کرده بود، شغلمون، جایگاه اجتماعی و خیلی چیزهای دیگه رو بر پایه ی نواقص بسته بودیم …
راستش رو بگم اکثر ما اصلا زندگی بدون نواقص رو فراموش کرده بودیم یا نمی شناختیم پس زندگی بدون نواقص اخلاقی یک دنیای ترسناک و ناشناخته بود! چون احساس می کردیم تمام چیزهایی که توی پاراگراف قبل گفتم چی میشه؟! اصلا شخصیت من بدون نواقصم چه شکلیه! مثلا اگه مغرور نباشم، دروغای همیشگی رو نگم، شهوترانیا رو کنار بذارم، تو جمعا گل سر سبد غیبت کردن نباشم، از مشتریهام ندزدم یا خالی نبندم، ادا در نیارم و ماسک نزنم پس چی میشم؟!؟!
اما واقعیت اینه که این قدم به من یاد داد که چیزهایی که روش حساب می کردیم فیک بود، سم بود، درد بود و همش دروغهایی بود که بیماری می گفت، این قدم به من گفت که زندگی بی نواقص بسیار قشنگ تر از چیزیه که فکر می کنم، این قدم بهم گفت خدا هست، این قدم گفت بی نواقص اتفاقا سدهایی که جلوی رشدت رو گرفته رو می شکنی، همه چیز قشنگ تره، این قدم گفت همه چیز با خدا قشنگ تر میشه و به من اطمینان داد که نترس چون «مادامی که این راه را دنبال کنم از هیچ چیز واهمه نخواهم داشت!»
حالا داریم تمرین و تکرار می کنیم، قرار نیست نترسیم، مگه میشه از این ناشناخته ی عجیب نترسید اما دستای خدا رو می گیریم و پیش میریم، این ترس کمتر و کمتر میشه و با تجربه ی زندگی با نواقص کمرنگ تر و با نور خدا چقدر زیباتر میشه. تجربه ی این زندگی این ترس رو در ما در طول مسیر از بین خواهد برد.
پی نوشت: آخیییییش ، بعد مدتها نوشتم
کانال تلگرام مسیر آرامش، دوازده قدم آرام: این روبرو کلیک کنید شاید باز شه! ورود به تلگرام با یاروشکن 😂 می تونید در تلگرام این رو سرچ کنید : aram12steps
خیلی ممنون از مطالب مفید تون دمتگرم
ممنونم از حضورت
توی همه مسائل زندگی این نجوا رو میشنیدم و نمیفهمیدم بیماری منه که میگه خب بعدش چی میشی …ازت سو استفاده میکنن…زندگی بی معنی میشه
هنوز هم میشنوم ولی تا حد توانایی بر خلاف میلم عمل میکنم
ظاهرا این وسوسه گر پنهان همیشه با ماست …