اجبار ؟! من ؟! شیب ؟! بعید میدونم کسی بتونه ماها رو مجبور به کاری کنه ! مگه نه ؟! البته که نه ? ما یه «مجبور کن سر خود» داریم (عجب اسمی واسه بیماری ) ! رجوع میکنم به یکی از مباحث قدم یک : وقتی به بیماری بها بدم ، سایر اعمال من از روی اجبار خواهد بود ! همین جمله می تونه کل زندگی من رو عوض کنه !
خوب پس اونی که خوب بلده من رو مجبور به کاری کنه بیماری منه که توی سرم نشسته و به محض اینکه من فرمون رو به دستش بدم شروع می کنه به روندن !
در گذشته که افسار من کلا به دستش بود ، همینجوری روابط اجباری بود که توی زندگی من جاری میشد ، روابط با انسانهایی که هیچ سنخیتی با من نداشتن جز بیماری ! اجبار با مصرف عادتم با آدمهای مختلف ، اجبار از روی شهوت ، اجبار از روی طمع ، اجبار از روی خود کم بینی ، اجبار از روی احساسات اشتباهی ، اجبار از روی نیاز، اجبار از روی رودربایستی ، اجبار از روی جوگیر شدن ، اجبار برای کم نیاوردن ، اجبار از روی احساس تنهایی ، اجبار برای کسب اعتبار … ادامه نمی دم تا خودتون یه نگاهی به گذشته بکنید … کدام نقص شما رو وارد رابطه ای کرد که نباید میشدید ؟
می بینید ! گفتیم روابط مشخص کننده ی شرایط و زندی و سرنوشت منه ، بعد بیماری برای من اینهمه آقا بالاسر گذاشته بود که یکی یکی روابط سمی و مخرب وارد زندگی من کنن …
امروز حق انتخاب دارم ! امروز طبق خواست و اراده ی خداوند از حق انتخابم (این بزرگترین داشته) استفاده می کنم ، امروز انسانهای سالم ، سازنده ، همجهت با ارزشهای و اعتقاداتم رو وارد زندگیم می کنم … امروز دیگه مجبور نیستم …
کانال تلگرام مسیر آرامش، دوازده قدم آرام: این روبرو کلیک کنید شاید باز شه! ورود به تلگرام با یاروشکن 😂 می تونید در تلگرام این رو سرچ کنید : aram12steps