قبل از این که سوال رو کار کنیم ، می خوام یه نکته ی بسیار مهم در مورد کارکرد قدمها رو براتون روشن کنم .
اوایل که قدم کار می کردم ، فکر می کردم که سوالها می خواد نشون بده که چقدر ادم خوبی شدم و فکر می کردم که حالا که دارم پاک زندگی می کنم ، همه ی مشکلات حل شده و این سوالات فقط واسه اینه که بدونم چنقده باحالم (چنقده! ) … و مجموعه ی جوابهام این شکلی بود : در گذشته داغون بودم ، به لطف خدا امروز توپم ! مثلا برای این سوال . در گذشته بهانه دستاویز داشتم ، امروز دیگه هیچ بهانه ای ندارم ، تامام !!!
بعدها متوجه شدم که اینجوریا نیست … سوالات قدم بسیار عمیق تر هستن و داستان چیزی فراتر از اینه که امروز چقدر باحالم … این بیماری که در سوال اول ازش صحبت کردیم در وجود من ریشه دوونده و تا روزی که زنده ام همیشه با منه ! تمام سوالات قدم به شکلی یا امروز علنا شاملم میشه ، یا در پس افکارم و در ضمیر ناخودآگاهم شامل میشه ، یا منتظر می مونه تا یه روزی شاملم بشه !!! (ولی این باعث نمیشه که یادم بره من چنقده باحالم ! )
پس با کارکرد هر سوال به چندین جا باید سرک بکشم … اول متن سوال و نکته ها و کلیدهاش … بعد گذشته ی خودم ، بعد امروز خودم ، بعد درون خودم و پنهان ترین جاهایی که بیماری قایم شده ، بعد آینده ی خودم و احتمالاتی که بیماری پیش روم میذاره !!!
حالا بریم سراغ سوال
این سوالی بود که خوب کار کردنش جون من رو نجات داد … جدی میگم … اولش من به همون روش قدیم نوشتم نه ! بهانه و دستاویز و به قولی رزرو کجا بوده ؟ من از مصرف و بیماری و همه ی اینها متنفرم ، چرا باید بهانه داشته باشم … و راهنمام لطف کرد و کمکم کرد و به من گفت در گوشه های تاریک مغزت به دنبال غیر ممکن ترین احتمالاتی که نگهداری کردی بگرد …
و یافتم ! اگر فلان شخص از ینگه ی دنیا اینجابود و اگر فلان موقعیت پیش می اومد و اگر فلان جا دعوت میشدم و اگر فلان چیزی که از نظر مغز بیمارم زیاد خطرناک نبود رو از ینگه ی دنیا آورده بود ، ممکن بود همراهیش کنم … این احتمالات یک هزارم درصد بود !!! و من نوشتم و اقرارش کردم . و چه درسی گرفتم ! چند ماه بعد فلانی از ینگه ی دنیا اومد ، فلان جا دعوت شدم و همراهش فلان چیز رو آورده بود ! واااااای خدااااایا … شکرت که قدمها رو سر راه من قرار دادی . با کارکرد این سوال من با یک نه قاطع ازش خداحافظی کردم ، ولی اگه این سوال نبود امروز شما این متن رو نمی خوندید !
حالا برای عزیزایی که برای نقص خاصی یا پاکسازی روحشون قدمها رو کار می کنن هم نگاهی بندازیم به بهانه های پس افکارمون … اون اگه های غیر ممکنی که ممکنه باعث بشه من برگردم سر عادتم ، سر نقصم … کجاهاست که برای شیطان درونم جا باز گذاشتم ؟ کدوم اگه ها و فلان شرایطها رو براش رزرو کردم … بیاید همین حالا با کاغذ و قلم و بعدش با اقراری صادقانه با راهنما یا استادم و با نور آگاهی این سیاهی ها رو پاک کنیم .
من امروز جایی برای شیطان در درونم باز نمی ذارم … امروز هیچ در پشتی برای بیماریم ندارم که ممکنه روزی به کارش بیاد … امروز با آگاهی سعی می کنم تمام زندگیم رو غرق نور بهبودی کنم .
کانال تلگرام مسیر آرامش، دوازده قدم آرام: این روبرو کلیک کنید شاید باز شه! ورود به تلگرام با یاروشکن 😂 می تونید در تلگرام این رو سرچ کنید : aram12steps
سلام بر آرام خان
یک.من هنوز برای بهبودي ام و قدم کار کردن،خدمت کردن و ارتباط با خداوند وقت دارم.
دو.دستاویزها و بهانه ها فقط برای مواد مخدر هستند و ربطی به نقص های دیگه ندارند
سپاس از مشارکتتون