دوازده قدم درکهای شخصی آرام از دوازده قدم روحانی
♥ قدم اول : ما اقرار کردیم در برابر اعتیادمان (عادتهایمان ) عاجز هستیم و زندگیمان غیر قابل اداره شده بود
مفهوم بیماری اعتیاد برای من چیست ؟
خوب بریم سوال درک امروز من در مورد مفهوم بیماری اعتیاد برای من چیست .
اصلا چرا بیماری ؟ تعریف بیماری چیه ؟
بیماری بطور کلی انحراف بدن از اعمال طبیعی آن تعریف شده !هر بیماری علایمی و عوارضی داره و اعتیاد هم تمام این خصوصیات رو داره ، بسیار قوی و وسیع … برخی عوارض و علایم بیماری بشرح زیره که توضیح هر کدام دهها صفحه می خواد و زیبایی قدمها اینه که در طول زمان به همه ی این جنبه ها به تفصیل خواهیم رسید …
بیماری اعتیاد : داشتن آگاهی و نداشتن عملکرد
بیماری اعتیاد : دنبال چیز متفاوتی گشتن برای پر کردن خلاء درونی
بیماری اعتیاد : درد بی خدایی و بی ایمانی
بیماری اعتیاد : ترس ترس ترس
بیماری اعتیاد : افراط و تفریط
بیماره اعتیاد : انواع وسوسه های دائمی
بیماری اعتیاد: خودمحوری و همه چیز دانی و عادات خودمحورانه
بیماری اعتیاد : می دانم و می توانم کاذب
بیماری اعتیاد : کارهای دیوانه وار
بیماری اعتیاد : تکرار اشتباه و انتظار نتایج متفاوت
بیماری اعتیاد : بیماری کارهای نیمه تمام
بیماری اعیتاد : بیماری ولش کن ! (سوء برداشت نشه 
صدایی دائمی در سر که وقتی دست به هر کاری می خوام بزنم میگه ولش کن )
بیماری اعتیاد : میل به انزوا و یأس
بیماری اعتیاد : بیماری در جایگاه خدا نشستن و تلاش برای تغییر همه ی دنیا
بیماری اعتیاد : احساسات سرکوب شده ، ناشناخته و نابجا
بیماری اعتیاد : رازهای سر به مهر
بیماری اعتیاد : بیماری بی اعتمادی و تنهایی
بیماری اعتیاد: جولانگاه نواقص اخلاقی و کمبودها
بیماری اعتیاد : ناتوانی در تغییر زندگی
بیماری اعتیاد : کنترل شدن توسط عوامل خارجی
بیماری اعتیاد : خسارت های دائمی به خودم و اطرافیانم
بیماری اعتیاد : گم کردن باورها و اعتقادات
بیماری اعتیاد: باور فقط خودم فقط خودم فقط خودم
بیماری اعتیاد: بیماری نجواهای در ذهن *
بیماری اعتیاد : عدم تعادل و کنترل
…
و اگه بخوام این لیست رو ادامه بدم فقط خدا می دونه که چقدر می تونم ادامه بدم …
این بیماری یک بیماری پیش رونده ، مزمن و کشنده است (و چه بسیار انسانهایی رو دیدم که از عوارض این بیماری کشته شدن ، نه با عادتهاشون ، بلکه با عوارض بیماریشون ، اشتباهاتشون و … ) که جنبه های جسمی ، روانی ، روحانی داره و روی کشتن هر سه بخش کار می کنه !
به تفصیل در طول قدمها این جنبه ها رو باز می کنیم .
کسی نمی دونه این بیماری اکتسابیه ، ژنتیکه یا … اما تجربه ی من نشون داده که اول : از وقتی یادمه در کودکی همراهم بوده ، دوم اینکه قابل انتقال به اطرافیانه . فراموش نکنید داریم در مورد بیماری ای حرف می زنیم که با اینهمه توضیح هنوز به بحث عادت مورد نظرمون نرسیدیم !!! مثل مواد ، سیگار ، پرخوری ، شهوترانی و … پس لطفا بیماری رو با عادت مورد نظر اشتباه نگیرید ! عاداتی مثل اعتیاد به مواد مخدر درجه ای از بیماری هست که فرد برای سرکوب بیماریش یه مسکن پیدا کرده و اسیرش شده … پس ریشه ی درد جای دیگست و مخدرها ، عادتها و … همه فقط شاخه ی کوچکی از این بیماری عظیم هستن … بیماری کوه یخی هست که عادت مورد نظر فقط بخشیه که دیده شده .
به شخصه معتقدم اکثر مردم این بیماری رو با شدتهای مختلف و عادتهای مختلف با خودشون حمل می کنن فقط نوع بروز ، زمانش یا نوع عاداتشون و شدت بروزش فرق می کنه و افراد عادی کمی رو در زندگیم ملاقات کردم .
این افراد عادی افرادی آرام ، شاد ، موفق و اخلاق مدار هستن که بویی از این بیماری در زندگیشون دیده نمیشه …
حالا تازه میرسیم به درک شخصیِ شخصی من که چندان ربطی به انجمن نداره !
با یک مثال شروع می کنم . نصف شبه ، بیدار میشی ، خیلی تشنه ای ، در یخچال آب خیلی خنک و گوارایی داریی و با خودت می گی ولش کن و بعد از چندین بار زور زدن که برم در یخچال ، نه ولش کن و … با تشنگی میگیری می خوابی …
حالا چند تا سوال مهم :
اونی که تشنه بودکی بود ؟
اون که گفت ولش کن کی بود ؟
اون که این ولش کن رو شنید کی بود ؟
چه اتفاقی در من افتاد که یک لیوان آب خوردن در ذهن من اینجور شد :
می خوای الان پاشی ، پتو رو بزنی کنار ، توی این تاریکی بگردی دنبال کلید برق ، اینهمه راه بری تا یخچال ، قبلش لیوان پیدا کنی ، بیاری ، در یخچالو واکنی ، آب بخوری ، لیوان رو بذاری سر جاش ، خوابت هم می پره ، تازه بری برق رو خاموش کنی و بیای بخوابی …
اصلا کی بود که اینها رو گفت ؟!؟!؟!؟ نترسید … (شاید هم باید بترسید )
بهتون تبریک می گم با بیماری اعتیاد آشنا بشید : اونکه دستور داد ولش کن ، اونکه این سناریو رو برات تعریف کرد (و به فعلهاش دقت کنید ، حتی اول شخص نیست !!! ) بیماری اعتیاد بود .
و اونکه تشنه بود و فقط یه لیوان آب می خواست من بودم . آخه مگه ممکنه من چیزی رو بخوام و همزمان نخوام !
چقدر قشنگ در قرآن بعنوان وسواس خناس ازش اسم می بره {وسوسه گر پنهان شونده} … کجا پنهان میشه ؟ باز خودش می گه الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ یعنی در درون ما پنهانن و وسوسه می کنن !
پس اسمشو بذاریم شیطان ، بیماری ، ایگو ، نفس یا هر چیزی که دلمون خواست ، مهم اینه که درون من چیزی خاص غیر از من وجود داره انگار … چیزی که عامل تمام خرابی ها ، غم ها ، رنج ها ، وسوسه ها ، ناتوانی ها و هر مشکلیه که من دارم …
و اگه تا امروز فکر می کردید که خودتون مسبب مشکلاتید ، یه تبریک دیگه ، بیماری شما مسبب مشکلات بوده ، شما مسئول بیماریتون نیستید ، اما مسئول بهبودیتون هستید … بعد از خوندن این متن و از این لحظه شما مسئولید در مقابل دستوراتی که بیماری میده و شما درک می کنید که این خودتون نیستید … پس به دنبال راهکار بگردیم برای رهایی …
به دوازده قدم خوش آمدید ، راهکار افسار زدن به این گرگ سرکش … راهکار پس گرفتن خودم … راهکار آزاد شدن ، راهکار رسیدن به آرزوهایی که ازم گرفته شدن ، راهکار آرام شدن ، مسیر آرامش …
اینم حسن ختام سوال اولی که هرگز پایانی نداره و مطمئنم بارها ادیت خواهد شد …
خوشحال میشم نظرات و درکهاتون رو بخونم ، می تونید در نظرتون اعلام کنید که منتشر بشه یا نشه …
پ ن : در اولین سوال قدم یکم برای من دو تا نکته ی طنازانه ظریف وجود داره که من رو به یاد دون خوان و کارلوس کاستاندا میندازه وقتایی که دون خوان ، کارلوس به شدت همه چیز دان رو دست مینداخت اولین نکته که جالبه اینه که من دوازده قدم قراره کار کنم تا همین مسئله رو بفهمم که بیماری اعتیاد چیه ؟ و کتاب میاد بعنوان اولین سوال از من این سوال رو می پرسه! جالبتر اینه که من اولین بار بعد از دیدن این سوال شروع کردم و یک صفحه ی کامل درموردش نوشتم ! من آقای همه چی دان بودم ! من کلی نظر داشتم ! من ... من ... (اصلا اون موقع من چقدر من بودم ) در حالی که این بیماری همه چیزم رو نابود کرده بود ، من بعنوان یه همه چی دان داشتم نظریاتم رو می گفتم . این بخش بیماری که همه چی دان بودن ، خود محوری و داشتن آگاهی و نداشتن عملکرد بود که امروز می فهمم کتاب ظریف و بعد سالها چقدر قشنگ نشونم داد . طنز دوم در این نکته نهفته است که من می نویسم و کتاب می دونه بر می گردم ، یکی دو سال بعد ، با نگاهی جدید و با آگاهی و رشدی یکی دو ساله و حالا دوباره به چیزایی که نوشتم نگاه می کنم ، می خونم و لبخند میزنم (و برای من با قهقهه اتفاق افتاد ). تغییراتم رو خواهم دید و بار دیگه این چرخه ی بی پایان رو شروع خواهم کرد ... کتاب با این سوال میگه خوش برگشتی ، بگو ببینم چه خبر ...
* إِنَّمَا النَّجْوَىٰ مِنَ الشَّيْطَانِ / هماناا نجوا از شیطان است
کانال تلگرام مسیر آرامش، دوازده قدم آرام: این روبرو کلیک کنید شاید باز شه! ورود به تلگرام با یاروشکن 😂 می تونید در تلگرام این رو سرچ کنید : aram12steps
واقعی بگم قدم کارکردنم خجالت آور بوده ، اکنون ذهنم رو بازتر میکنم شاید چیزی حالیمبشه …
دوست خوبم ، در مسیر رشد بودن هرگز خجالت آور نیست ، هر بار کارکرد این قدم با دیدگاهی جدید اتفاق می افته ، وقتی خودم درکهای روزهای اولم رو می بینم نیشم آنچنان باز میشه از چیزی که بودم و فکر می کردم … ممنون که ما رو دنبال می کنید . خوشحال میشیم از تجربیاتتون استفاده کنیم .
قدم یک کلا برائ من دست از انکار برداشتن و پذیرفتن ماهیت و واقعیتهائ روز مره زندگی با بیمارئ هستش و باید قبول کنم که امروز میتونم با حق انتخابئ که در حضور مرتب در جلسات و ارتباط با راهنما و نیروی برترم پیدا کردم زندگئ بدون مواد را تجربه کنم و روز خوبئ داشته باشم
عالی
شکر خدا …
بهرام عزیزم خوش اومدی
سلام آرام جان من قدم یک رو کار کردم با استفاده از تجربیات قشنگت و الان در حال مرور هستم و دارم یکی یکی از تجربه های هر سوالی که نوشتی استفاده میکنم و توی ذهنم حک میکنم…ممنون که هستی…شروع اشنایی ما
خوشحالم بابت حضورتون
سلام بنام خدا علی هستم …الان شش ماه و نه روز است که بلطف خداوند بزرگ در مسیر بهبودی هستم …
علی عزیزم بهت افتخار می کنم ، امیدوارم ده سال دیگه این کامنت برات یادآور کلی افتخار و خاطره خوب باشه …
سلام دوست من
الان نه ماهه پاکم وتقریبا هفته ای یک بار میام واین سوال میخونم توی دنیا وقتی میخوان یه کار ساده رو مثال بزنن میگن مثل اب خوردن
و معتاد در برابر همین کار ساده عاجز
این درک در نهایت سادگی نوشته شده
وافعا ممنون
دوست خوبم ، خوشحال میشم که هر بار سر میزنی تجربیات جدیدترت رو از درکت در مورد بیماری برام بنویسی … سپاس از حضورت
سلام دوستان همدرد وممنون از زحمات شما .من ی لغزشی هستم که تو مقطع بالا لغزش کردم الان ۴۹روزه که تمیز شدم و برای سومین بار استارت قدمها رو زدم .داشتم دنبال تجربیات شماها تو اینترنت میگشتم که این صفحه رو پیدا کردم و چقدر زیبا بود متنی که راجب دون خوان ودوستش نوشته بودید .کلا دیدگاه من نسبت به سوالات و پاسخ دادن به اونها دستخوش تغییر عمیقی شد ..ممنون از همه
دوست خوبم ، تنها داشته ی همه ی ما تنها امروزه و فقط برای همین امروز بهترین نسخه ی پاک خودمون هستیم . ممنونم که کنارم هستید.
آرام عزیز سلام و ممنون بابت تمامی این زحماتت
خواستم ببینم اجازه دارم از تجربیاتتون در دفتر قدمم وتجربه دادن به رهجو در جلسات قدم استفاده کنم
با تشکر
دوست خوبم سلام . در واقع وقتی مطلبی رو که می خونیم و درک می کنیم دیگه درک ماست ! هدف ساخت این سایت هم همین به اشتراک گذاری تجربیاته و باعث افتخاره اگه بتونیم با هم تبادل تجربه کنیم و تبادل تجربه که نیازی به اجازه نداره ?
سلام آرام عزیز ممنون از تجربه و دانش خوبت کیف کردم ، دو بار قدم یک را کار کردم اینقدر عالی وبسیار ساده نشنیدم و درک نکرده بودم . مثال آب خوردن در شب ! بازم ممنون
مهدی عزیز . خوشحالم که توانستم خدمتی بکنم .
سلام آرام عزیز آیا امکان دارد با شما مشورت کرد واگر هست به چه صورت چراکه به شدت نیاز دارم قول میدهم فقط در باره یک مسأله مشورت بگیرم وای مورد خیلی برام حیاطی هستش ممنون میشم راهنماییم کنید
سلام دوست خوبم ، در حد تجربم در خدمت همه ی دوستان هستم ، یه بخش داره سایت به اسم مشارکت با ما ، می تونید برام بنویسید ، از طریق ایمیلی که وارد می کنید با شما در تماسم ، اوجا حتی می تونید آی دی تلگرامتون رو بذارید . خوشحال می شم در خدمتتون باشم . ضمنا باقی نظراتتون رو خوندم ، چون روال سایت مشارکت شخصی رو نمی پذیره نتونستم تایید کنم ، اما در ایمیل یا از طریق تلگرام آی دی @aramsteps با من در تماس باش … همه ی مشکلات ما به نحوی راه حلی روحانی دارند …
سلام، بسیار شیوا بود، دید اینجانب با خواندن مطالب شما وسیعتر شده است، بیماری من اول صبح به من میگوید بخواب و به رئیست بگو بیمار بودی،عصرها در تایم جلسات خیلی نوازشگر طور میگوید خسته ای عزیزم فردا صبح زود هم سرکاری، پس نمیخواد بری جلسه. الان بیماری ام میگوید مجازی اینجا را پیدا کردی دیگر نمیخواهد خیلی راهنمایت راببینی یا جلسه بروی، با همبن سایت بصورت مجازی خودت مطالعه کن و قدم کار کن . قلبا بابت همه چیزی که برای نوشتن و راه اندازی صرف کرده ای سپاسگزارم.
دوست خوبم ، می دونید شناخت و تشخیص این صدا یکی از لطف های خداونده در حقمون که در طول دوازده قدم کم کم اتفاق می افته و نقشه ی راه ما میشه برعکس این صدا عمل کردن … قطعا نه جلسات مجازی ، نه دوستان و درکهای مجازی جای حضور پررنگ در جلسات ، تماس مستقیم با راهنما و دوستان بهبودی رو نمی گیره و اینها ابزارهای کمکی ما برای حضور و رشد بیشتر هستن ، نه جایگزین .
سلام و درود برشما ای کاش واتساپ کانال داشتید و قدم هارو اونجا کار می کردید
دوست نازنینم . سپاس از حضورتون . اینجا مزایای خوش رو داره که حداقلش اینه که هزاران همدرد بهش راه پیدا می کن و کنترل همه چیز دست خودمونه. اگه حس می کنید چیزی استفاده از سایت رو بهتر می کنه بگید ، انجامش میدم .
شکر خدا امروز شدم ۱سال و ۲۰روز، دارم با راهنمام قدم کار می کنم، و چقدر خوشحالم بخاطر حضور شما در مسیر بهبودی م،از تجربیات و درک هاتون بی نهایت سپاسگزارم ،،خیر و برکت و تندرستی براتون آرزومندم دوست همدردم، امیدوارم عشق و آرامش و فرخنده حالی ودلشادی و بهروزی ارمغان عشق بی چشمداشت شما در زندگیتان باشد، الهی آمین
خدا رو شکر . کار بزرگیه … ممنون از حضورتون و عشقی که در کامنتتون پخش میشه.
سلام علی اصغر هستم، فقط میتونم بگم دمت گرم چقدر خوب پاسخ میدی سوالهارو قدم یکمو تازه شروع کردم.یک پیام کوچک بدم: پنمفلت هم می‌خونیم کسانی که مرتب درجلسات شرکت کنن پاک میمانن.راهنمام میگه قدم ستون پاکی هست ازنو یه علی اصغر دیگه میسازه.ممنون بابت سایت خوبت من همه معتادها هم دوست دارم
عالی، خوشحالم که فرصت خدمت دارم.
سلام دوست خوبم عالی بود .از مشارکت های بود ک تو ذهن ادم میمونه .جالب راجب بیماری مشارکت کردی.دوستان واسم دعا کنین منم بتونم دوباره تو جمعتون بمونم بعد لغزش همچیزمو از دست دادم ولی فقط خدارو شکر میکنم ک شما دوستان رو دارم ک ازتون بخوام با دلای پاکتون واسم دعا کنین
عزیز دلی ایمان جان . مادامی که این راه را دنبال کنم، از هیچ چیز واهمه ای نخواهم داشت.
سلام و عرض ادب
من سوال شخصی داشتم از شما آرام عزیز ولی آیدی رو میزنم پیدا نمیکنم.
این آیدی تلگرامه یا اینستا؟
دوست خوبم، از طریق فرم تماس با ما و ایمیل می تونیم در ارتباط باشیم . در خدمتتون هستم.
*** سلام بابت این برنامه از شما ممنونم امروز کلاس قدم استارت زدم وبرای جواب این برنامه کمک خوبی برای بیداری ذهنم ودرک قدم وسوالات بهم داده امیدوارم با کمک دوستان وانجمن وخداوند مهربان در کنار شما روزهای خوبی را سپری کنیم دست نیاز بلند میکنم واز شما کمک ویاری میطلبم ***
ممنونم از همه دوستان
محمد عزیزم، * نظر شما برای حفظ گمنامی شخصیتون با عشق خلاصه شد. ممنون از حضورتون ، به شرکت در جلسات و کارکرد قدم ادامه بدید و به امید خدا روز به روز اتفاقات بهتر و بهتری ر وتجربه خواهید کرد.
سلام و سپاس فراوان
من محمد هستم و الان شصت و یک روز هست که پاکم و در حال بهبودی
خدا را شاکر و شکر گزارم بابت این لحظه و اینجا ….
مطالب شما بسیار آموزنده و چراغ راه افراد بیماری مثل ما …
من میدانم و ایمان دارم که کارم یک کار الهی است
و پروردگار در همه حال با من است من خودم را به او میسپارم
تا مشکلاتم را حل کند و مرا به خواسته هایم برساند
و از خدا میخام راهی به من نشون بده که به بندگانش خدمت کنم
من خیر و برکت الهی را برا شما دوست همدرد خواستارم
براتون آرزوی موفقیت و کامیابی دارم…
شکر بابت حضورتون محمد عزیز، امیدوارم ده سال بعد در 10 سال و 61 روزگی پاکی و بهبودیتون به کامنتتون بر بخورید و لبخند بزنید.
با سلام و سپاس فراوان
خدا رو شکر برای این لحظه و اینجا….
محمدم که مدت شصت و یک روز هست پاک می‌باشم
سپاس بابت سایت خوبتون و تجربه خوب دوستان
تجربیات شما میتواند چراغ راهی باشد برای ما افراد بیمار…
براتون آرزوی موفقیت و کامیابی دارم
منتظر تجربیات ارزنده و به روز شما هستیم…
به به
بهم زنگ بزنید لطفا ارام
ابوالفضل عزیزم، در این سایت بخشی به عنوان تماس با ما برای ارتباط ایمیلی و در کانال تلگرامی یک لینک پیام ناشناس گذاشتم که با حفظ گمنامی در خدمت عزیزانم باشم. از این طریقها در خدمتتون هستم.
با سلام دوست عزیز ممنونم بابت آنچه که داری با عشق در میان گذاشتی🌹🌹🌹🌹🌹🌹
خیلی کمکم کردی
سلام آرام جان،من ۱۱سال است که بیماری ام را نشناختم،تا لغزش کردم،الان ۱۰ماهست که پاکم.خیلی خسته هستم،ولی اینبار امیدوارم،واقعا شیطان منو احاطه کرده بود،الان که دارم با هدایت خداوند قدمهایم را کار میکنم،به آدم‌های خوب هدایت میشوم،ولی باید خیلی هوشیار بود،باید توجه ام را به بهبودي معطوف کنم،همه از دست من خسته شدن،من مسخره همه شدم،همه از دست من احساس ناامیدی میکنند،ولی خدارو جستجو خواهم کرد،تسلیم کامل خواهم شد.با یاری خدا
مجید عزیز، اگر یک روز یک روز و فقط برای امروز بهترین نسخه ی خودت در بهبودی باشی ، متوجه میشی که همه چیز درست می شه ، همه چیز درست هست . خداوند برای شما برنامه ای داره …
حسینم / 3 ماه و 16روز
حسین عزیز کار بزرگی کردی …
ممنون عزیزم تشکر
سلام سری قبل چهار سال و یازده ماه و هفت روز پاک بودم کم کم احساس توانایی اومد سراغم و جلسه نرفتم بعدش کم کم کلاس قدم نرفتم و منجر به لغزشم شد از خدا میخوام این سری مثل قبل نباشم
براتون پاکی بی تاریخ آرزو می کنم