برای کار کردن سوالات قدم در این کتاب ، با توجه به اینکه روی تک تک کلمات اون فکر شده باید روی تک تک کلمات سوال تفکر کرد … مثلا چرا پرسیده اخیرا ؟!
خوب ، اخیرا یعنی اگه حتی عادتت الان در زندگیت نیست و ازش پاکی (و لازمه ی کارکرد قدمها بنا به گفته ی کتاب و تجربه ی من پاک بودن از عادتیه که براش وارد مسیر آرامش شدی ) بیماریت می تونه فعال بشه ! اخیرا یعنی همین امروز که ده سال از آخرین بار که عادتم رو تجربه کردم گذشته !!! پس بیماری همراه منه و من حسابش رو از عادتم جدا می کنم !
حالا فعال بودن بیماری یعنی چی ؟
فعالیت بیماری یه اتفاقه که در ذهن من می افته ! استارت فعالیت بیماری رو فقط و فقط خودم می تونم ببینم چون فعالیت بیماری مثل گدازه های آتش فشانیه که در دل زمین و از درونش داره قل قل می کنه ، چیزی بیرون نیومده اما داره فعالیت می کنه…
خوب بیشتر با این فعالیت آشنا بشیم …
وقتی بیماری من فعاله ، اون صدای درون کله که من نیستم شروع می کنه به حرف زدن … تند تند و وسوسه گرانه و بسیار هدفمند ..
از طریق نواقص اخلاقی فعال میشه !
بیماری من می تونه مثلا از طریق خشم فعال باشه ، یعنی سر جام نشستم ، اما توی کله ی من صدا داره میگه نگا کن فلانی داره چیکار می کنه ، بگیری همچین بزنیش که بلند نشه از جاش ، با داد زدن شروع کن ، بعد اگه جواب داد یه چک بزن تو گوش راستش … و همین طور ووور ووور ووور حرف میزنه ! این یعنی فعالیت بیماری
یا از طریق طمع ! مثلا توی سرم می شنوم که میگه اینجا از فلانی انقدر پول بیشتر بگیری چه اشکالی داره ، این که پول زیاد داره (توجیه رو دقت کنید … )، یه ذره بیشتر بگیر ، پول رو می زنی به فلان زخم زندگیت (پای لذت ها رو وسط میکشه یا رهایی از دردها رو … )
از طریق وسوسه ها فعال میشه !
وقتی توی سرم می شنوم که ببین الان اعصابت خرابه ، یه ساندیج بخور آروم بگیری (وسوسه ی پرخوری ) ! و داره وعده میده که غذا حال تو رو خوب می کنه … یا خسته ای یه سیگار چقدر می چسبید … یا حالا که فلانی فلان کار رو کرد تو هم برو فلان حال رو بکن … (و دقت کن حرفهایی که میزنه وقتی از دور و با سلامت عقل نگاه می کنی چقدر احمقانست !!! اصلا اعصاب چه ربطی به ساندویچ داره ؟! ولی وقتی بیماریت فعاله این حرفها چقدر منطقی و دل نشین به نظر میان !
هیچوقت یادم نمیره یک بار که با یک پرهیز عالی و با کمک انجمن پرخوران گمنام مدتها پاک از پرخوری بودم و همه چیز عالی بود ، تا امتحانات دانشگاه شروع شد و یک روز بیماری فعال شد و گفت امتحاناتت سختن ، سیر دل بخور جون بگیری بتونی امتحاناتت رو خوب بدی … و نشون به اون نشون که یک بار پرخوری همان و سالها زجر کشیدن همان ، و سالها بعد به این فکر کردم که امتحان چه ربطی به غذا داشت آخه ؟! مثلا اگه اون پیتزا رو نمی خوردم درس برنامه نویسیم نمرش تک می شد ، حالا که خوردم بیست گرفتم ؟!؟! بگذریم
خوب پس فعالیت بیماری مسئله ای درونیه ! در سر من اتفاق می افته ، انگار که یک فیلتر جلوی چشمام قرار می گیره و من مسائل رو از دید اون فیلتر می بینم …
همین امروز که می نویسم بیماری از فیلتر ترس ، یأس ، نا امیدی داره با من حرف میزنه ولی امروز همین شناخت باعث میشه بتونم با ابزار دوازده قدم (که شما هم بدستش خواهید آورد ) از شرش رها بشم …
نکته ی مهم اینه :
مادامی که به فعالیت بیماری بها ندهم تبدیل به عمل نمی شود !
و ما مسئول افکار خود نیستیم ، ولی مسئول اعمال خود هستیم …
حالا مسئول افکار خود نیستیم یعنی چی ؟ یعنی من آزادم بذارم بیمار تو سرم هر کاری می خواد بکنه ؟
منی که این بیماری رو دارم ، جنبه ی فکری و ذهنی بیماریم اینطوره که با هجوم افکاری وحشی و بشدت قدرتمند مواجه میشم … من مسئول این هجوم نیستم !!! (هر چند که یاد خواهم گرفت که چه چیزهایی این بیماری رو فعال می کنه و عوامل فعال کردنش رو بعدها بیاری خداوند بسیاری رو می تونم خنثی کنم ) اما مسئول از بین بردن این افکار ، مسئول رفتاری که برای رهایی ازش باید بکنم ، مسئول استفاده از ابزارهام ، مسئول عمل نکردن از روی این افکار هستم .
خوب ، تا اینجا با اصلاح فعال شدن بیماری آشنا شدیم … یادتون باشه اعمال رو با افکار اشتباه نگیرید ، فعالیت این آتش فشان فعلا در درونه و خطری برای اطرافیان نداره … تا سوالات بعدی … آتش فشانتان آرام …
پ . ن 1 : یادمون باشه افکار من احساساتم رو می سازه ، احساساتم رفتارم رو ، رفتارم عاداتم رو و عاداتم سرنوشتم رو …
پس علت سرنوشت بد کسانی می بینید با اعتیادهای مختلف یا با این بیماری فعال به نا کجا آباد میرسه با همین فعالیت بیماری شروع میشه و اگه این بیماری مرموز و پیش رونده رو نشناسیم ، راه متوقف کردنش رو ندونیم در حقیقت داریم با سرنوشتمون بازی می کنیم …
کانال تلگرام مسیر آرامش، دوازده قدم آرام: این روبرو کلیک کنید شاید باز شه! ورود به تلگرام با یاروشکن 😂 می تونید در تلگرام این رو سرچ کنید : aram12steps
مرسی از این حرکت معنوی که کردی
خدا رو شکر به واسطه ی افتخار داشتن دوست و استاد بزرگی مثل شما فرصت خدمت پیدا کردم . در این مسیر پر پیج و خم و در جدال با یک بیماری مزمن ، کشنده و پیش رونده گاهی خسته می شم ، اما متوقف نه …
عالی.
عالی..
عالی…
🌹🌹🌹
هیچ وقت از کار خوب خسته نشو
دمت گرم
دمت گرم
دمت گرم
که این سایتو
با این محتوای ارزشمند
راه انداختی
تحسینت میکنم
دوست عزیز
سپاسگزارم دوست خوبم ، هدفم تنها خدمت هست و امیدوارم در این مسیر موفق شده باشم .
خدا خیرت بده دوست عزیز
سپاس از حضورتون دوست خوبم
سلام چندوقت ت کلم نمیرفت بابت چی بایدبنویسم ازراهنمام پرسیدم بازگوکردولی من چیزی یادگرفتم. ولی امشب متوجه شدم. دمت گرم انشاالله که همیشه موفق باشی. اگرروبیکا. یااینستا. NAدارین یاجمی ازین دوستان بهبودی هست منو بیارین ت گروه.
مرسی. بازم دمت گرم
حسین عزیزم، تنها جایی که هستم همینجا و در خدمت شماست. ایشالا بعد از پایان دوازده قدم اگه محیطی برای گفت و گو ایجاد شد، حتما همینجا اطلاع رسانی می کنم . ممنون از حضورتون .
سلام واقعا ریز و موشکافانه به این بیماری پرداختین دم شما گرم
🌷
سلام
عالی،🙏
🙏
بسیار عالی.دست همتون درد نکنه.
سپاس حسین عزیز