نشانه ی روز :

تجربه راهنما و رهجو

رابطه ی راهنما و رهجو … بحثی که برای من بسیار شگفت انگیز و مقدسه …

رهجو کیه ؟ کسی که خواهان بهبودیه و بعنوان یکی از اصولش دنبال کسی می گرده که بتونه در این مسیر بهش کمک کنه . 

راهنما کیه ؟ کسی که خواهان بهبودیه و بعنوان یکی از اصولش آمادست تجربه ی بهبودیش رو در اختیار شخص دیگه ای قرار بده . 

خوب این که خیلی ساده شد ! بله همینقدر سادست … انجمن همینو گفته ، کسی که حتی یک روز بیشتر از من تجربه داره می تونه تجربیاتش رو در اختیارم بذاره تا منم مثل اون یک روز یک روز پاک زندگی کنم …. خیلی وقتها ما ماجراها رو زیادی سخت و پیچیده می کنیم … باقی باید نباید هایی که میشنویم تجربیات ارزشمند دوستانمونه …  انجمن همین رو گفته و بس (البته یه کتاب به نام راهنما و رهجو هم هست که تجربه ی خیلی از دوستانمون از این ارتباط درش نوشته شده ، ما از این ارتباط زیبا فقط می تونیم تجربه در اختیار همدیگه قرار بدیم )و هر چه در زیر می خونید هم برگرفته از تجربیات منه …

اول از مشخصه های راهنما بگم :

به نظرم راهنمام بهتره از برنده های انجمن باشه … مشخصات برنده های انجمن در کتاب فقط برای امروز 19 آذر نوشته شده چون میدونم تنبلیت میاد بری سراغ کتاب همینجا میگم :

  •  آنها برنامه فعال بهبودی را انجام میدهند
  • به دنبال راه حل هستند و از مشکل فاصله میگیرند.
  • برنده ها همواره آماده کمک به تازه وارد هستند.
  • راهنمایانی دارند و با آنها مشورت میکنند.
  • برندهه ا فقط برای امروز، پاک میمانند. 
  • برندهها معتادانی در حال بهبودی هستند که وضعیت روحی مثبتی را حفظ میکنند.
  • ممکن است دوران سختی را تجربه کرده باشند، اما هنوز در جلسات حضور مییابند و مشتاقانه درباره آن صحبت میکنند.
  • برنده ها از صمیم قلب میدانند که با کمک نیرویی برتر، هیچ چیزی فراتر از حد توان اداره آنها پدیدار نمیشود.   
  • برنده ها در فعالیتهای خدماتی خود برای دستیابی به اتحاد تلاش میکنند.
  • برنده ها “اصول را به شخصیتها ترجیح میدهند.
  •  برنده ها اصل گمنامی را به خاطر میسپارند و عملی که بر پایه اصول باشد را صرف نظر از اینکه چه کسی در میان است، انجام میدهند.
  • برنده ها حس شوخطبعی را حفظ میکنند.
  • برنده ها میتوانند به کارهای خود بخندند. وقتی برنده ها میخندند، با شما میخندند، نه به شما.

چقدر مشخصه های خوبیه برای انتخاب راهنما … 

از طرفی نظر شخصی من اینه که راهنما بهتره حداقل هفت قدم کار کرده باشه … علتش هم اینه که با احساسات ، ترسها ،  نواقص اخلاقی ، گمنامی و بی قضاوتی قدم پنج ، راه حل ها و مسایل پیش رو آشناتر باشه ، اگه دوازده قدمی باشه که نور علی نور … اینم بگم این یک نظره و پیشنهاد … راهنمای اولی که قدمها رو با من کار کرد فقط 11 ماه پاکی داشت و خودش قدم چهار بود ! و بقدر یک عمر هم من ازش درس گرفتم و ازش ممنونم …

موقع انتخاب راهنما یادمون باشه هر راهنمایی راه و روش راهنما بودن شخصی خودش رو داره … باید ببینم با سبک راهنما بودن اون شخص هماهنگم (هماهنگم نه به معنی اینکه لی لی به لالام میذاره یا نه … یا بیماریم رو دخیل کنم ، هر کی بهم راحت تر گرفت با اون مچ بشم ) … بعنوان مثال من از اون آدمهایی هستم که مستقیم بیماری دوست بهبودیم رو هدف قرار میدم ، بیماری هم که آروم نمی گیره ، وحشی میشه و در اون لحظه یه انفجار در طرف مقابلم رخ میده (یک دو بار کم مونده بوده کتک هم بخورم ! ) … خوب من اینجوری ام … این راه و روش منه و عجیب اینجاست که نمی دونم اگه یه روز یه آرام روبروم قرار بگیره آیا خودم ظرفیت و تحمل چنین حمله هایی به بیماریم رو دارم یا نه ! اما یه دوستی داشتیم روشش این بود ، اول کلی رهجوهاشو تایید میکرد و حتی پا به پای بیماریشون راه می اومد و می گفت اصلا همین درسته ! وقتی بیماری فروکش می کرد ، یک قدم ، یک قدم به سمت بهبودی می کشوند دوستمون رو … (یکی به من بگه خوب آرام مگه مرض داری بنده های خدا رو منفجر می کنی ! تو هم همینجوری ذره ذره آروم کن 🙂 )

یکی دیگه از فاکتورهای انتخاب راهنما اینه که من مدل بهبودی راهنمام رو دوست داشته باشم و بخوام مثل اون رشد کنم . دقت کنید گفتم مدل بهبودی ، نگفتم مال ، اموال ، بیزینس ! در عین حال که همه ی اینها که گفتم می تونه حاصل یک بهبودی خوب باشه ، باید حواسم باشه اینا می تونه ! فقط می تونه نشانه ی بهبودی باشه … اما خود بهبودی نیست … می دونم یه کم پیچیده شد ولی به درکش برس 

خوب اینا در مورد انتخاب راهنما … اما در مورد ارتباط با راهنما …

به نظر من یکی از مهم ترین بخش های بهبودی من همینه  !

ارتباط من با راهنما : 

ببینید عزیزان من ، راهنما لزوما رفیق فابریک من نیست ، هم باشگاهی من ، راهنمای ورزشی من ، مشاور خانواده یا مشاور مالی من نیست ! راهنما فردی هست که در مورد تجربیات بهبودیش قراره با من مشارکت کنه و من رو بشناسه و از بیرون آنچه را که در چارچوب بیماری و بهبودیه به من بگه …

نکته مهم : توصیه ی اکید میکنم در رابطه ی راهنما و رهجو وارد ارتباط مالی ، کاری و خانوادگی نشید (حداقل در چندین سال اول بهبودی) این هم تجربه ی شخصیه البته

مهمترین چیزی که در رابطه ی راهنما و رهجو کمکم می کنه «صداقت» هست … دنبال تایید و تشویق راهنما نباشید ، راهنما فقط وسیله ی خداوندیه که قراره کمکتون بکنه ، ترس از قضاوت و انتظار تایید شدن و فکر اینکه راهنما چی فکر می کنه باعث نابودی کارایی این رابطه میشه … بابا راهنما اصلا فکری نمی کنه ، اون خودش بیماری شما رو داره ، تجربیات شما رو تجربه کرده ، هر چقدر که من نقاب بزنم و احساساتم رو جینگیل فینگیل کنم که مبادا راهنمام در موردم فلان فکر رو بکنه ، دارم خودم رو گول می زنم و به بیماریم فرصت میدم ازم سواستفاده کنه …

پیش راهنما عین آینه شفاف باشید ، تمام خودتون ، بیماریتون ، افکارتون رو بیرون بریزید ، اشتباهات رو اگر هزار بار هم شده به راحتی اقرار کنید ، مشکلات رو هر چقدر کوچیک بگید … اجازه ندید بیماری قصر در بره … فکر کنید دارید پیش خداوند صحبت می کنید ، خداوند که همه چیز رو خودش می دونه ، قرار نیست تایید ، تشویق یا تنبیه بشید که … 

عمل به رهنمودهای راهنما ! خیلی مهمه … خیلی خیلی مهمه … علیرغم هر فکری که می کنی به رهنمودهای راهنمات عمل کن … انجمن بر خلاف خیلی جاها نمی گه چشم بدون چرا ! می گه چشم ! اگه چراییش رو می خوای بدونی بپرس ، چه اشکال داره … اگر هر شکی و شبه ای داری ، اگه فکر می کنی راهنمات داره اشتباه می کنه با خودش مطرح کن و فرصت رو از بیماریت بگیر … 

تا کجا در عمل به رهنمودها پیش برم ؟ تا چارچوب بیماری و بهبودی … یادمون باشه راهنما دکتر ، روانپزشک ، روانشناس ، کارشناس و … نیست ! 

یه مثال میزنم :می خوام یک دستگاه یک میلیونی بخرم : 

راهنمای من در مقام راهنما  حق داره بهم بگه مشورت کن ، حق داره بگه مواظب نقص عجله و طمعت باش ، حق داره بگه در انتخاب فروشنده دقت کن ، یا حتی با ترسهات مشورت نکن … اینها میشه راه نمایی 

اما فقط در مقام رفیق و توصیه و تجربه می تونه  بگه : یک میلیون زیاده ، به نظرم هشتصد بخر ، از اصغر آقا نخر ، مدل فلانش رو بخر ، اینو نخر ..اونو بخر ! شما در این مورد های تخصصی مجبور نیستی حرفش رو گوش بدی و بهتره با یک متخصص مشورت کنی ..

اما مرز باریکی بین بحث های تخصصی و بهبودی هست ، اینو فراموش نکن … متاسفانه عزیزانی که در خدمتشون هستم در شرایطی که من دارم در مورد بهبودیشون در مسایل تجاری نظر میدم ، به اشتباه فکرمی کنن نظر تخصصی دارم میدم و گوش نکردنشون باعث آسیب خودشون و اطرافیانشون میشه … وقتی به عزیزی پیشنهاد میدم فلان معامله رو نکن ، بخاطر اینه که دارم نقص عجله رو درش می بینم ، عدم سلامت عقل رو خوب میشناسم … وگرنه به من ربطی نداره که معامله چیه و داستانش چیه … ولی اون عزیز فکر می کنه راهنمام آدم ترسوییه ، خودش تجربه ی معامله های سنگین نداره واسه همین اینو میگه ! سعی کنید با بهبودی و مشورت زیاد پیش برید …

برای مسائل خانوادگی و پزشکی و … هم همینطوره … دوست داشتم باز کنم قضیه رو ولی متن خیلی طولانی شد …

فقط همین رو بگم درست میگن که در انجمن ما مسائل کاری ، خانوادگی و پزشکی و حتی مذهبی نداریم … در عین حال هر جا که بحث در مورد بیماری و بهبودی در این مسایل وسط باشه راهنما می تونه کلی تجربه دراختیارمون بذاره …

در پایان هم رسیدیم به اینجا که راهنما هم یکیه مثل خودم و قشنگی این رابطه هم همینه ، من بیماری خودمو دارم اونم با بیماری خودش ! قرار نیست بی عیب باشه ، قرار نیست بی نقص باشه ! فقط قراره در مسیر بهبودی فعال باشه همین ! قراره تجربیاتش رو در اختیارم بذاره ، قراره بهم عشق بلاعوض بده … 

دست از طلبکاری از راهنما برداریم ، اگه نتونست راهنمام جواب تماسم رو بده ، طبیعیه که یه وقتهایی نتونه ، به دوستان بهبودی دیگم زنگ می زنم ، اصلا از راهنمای راهنمام برای موارد اورژانس کمک می خوام ! 

من خودم یه روزایی هست که دستم توی دست خداست و وصل وصلم … یه روزایی هم هست که بیماری من رو به قعر جهنم خودش می کشه ، گاهی یک نقص چنان خفتم می کنه که فقط خداوند میاد و کمکم می کنه … اکثریت روزهای من عالی هستن ، یک روزهایی هم هست که من با بیماریم درگیرم … این طبیعی ترین چیز در مورد بیماری ای هست که ما داریم …

من فقط وقتهایی که بهبودیم فعاله جواب تماس دوستانم رو میدم (خوب معتقدم رطب خورده که نمی تونه منع رطب کنه و آرام با بیماری فعال به درد خودش هم نمی خوره ! )  البته این اصلا توصیه نیست ، شاید از اشتباهات منه ، بد آموزی نشه … فقط گفتم آدمها متفاوتن …

خوب چند مورد دیگه هم بگم از تجربیاتم

ارتباط راهنما با خانواده رهجو ها رو قطعا رد می کنم … ارتباط راهنما و رهجوی بین خانمها و آقایان رو کتاب هم توصیه کرده نباشه ، من هم بشخصه ردش می کنم … رابطه ی چند راهنمایی رو رد می کنم ، مد شده شخصی برای بحث شهوتش یه راهنما انتخاب می کنه (که آسون گیر تره ) ، برای بحث پر خوریش یه راهنما می گیره ( که آزادتر میذارتش ) و در کل برای هر بحث یه راهنما می گیره ، این روش ابزار بیماری میشه که به بیماری حق انتخاب بدم برای تازوندن ، من به هیچ وجه بهش اعتقاد ندارم … 

در آخر بگم ، هر چه که گفتم اضافه گویی بود ، طرف صحبت ما خداست ، اگه صادق باشم و تسلیم دیگه باقی ماجرا با خودشه … 

کانال تلگرام مسیر آرامش، دوازده قدم آرام: این روبرو کلیک کنید شاید باز شه! ورود به تلگرام با یاروشکن 😂 می تونید در تلگرام این رو سرچ کنید : aram12steps

4 comments

  1. من باز از شما درخواست راهنما شدن می کنم
    فقطم برای قدم 5 لااقل
    اونم قول میدم صوتی باشه و کوتاه کوتاه و هر وقت وقت داشتی
    البته گفتی که وقت نداری و خیلی سرت شلوغه
    ولی دعا می کنم بین مریض یه وقت پیدا بشه و خداوند کمک کنه
    استیکر خنده شرمنده

    • سعید عزیزم ، من مخلص شما هستم ، ولی اول اینکه شنیدن قدم پنجم حجم عظیمی از انرژی می خواد ، دوم هدف قدم پنجم فقط اقرار نیست ، رسیدن به ریشه ی خطاست و هیچکس بهتر از راهنمای چهار قدم قبلت نمی تونه کمکت کنه … البته من همچنان و تا حد توان در کنار هر عزیزی که تجربه بخواد هستم ، از طریق فرم تماس با آرام می تونیم با ایمیل در تماس باشیم و باعث افتخارمه .

  2. سلام
    ممنون از لطفت
    چشم
    بله این هم از بیماری منه
    و ریشه های نقص خودخواهی و کمال طلبی یا نمی دونم چیه
    ولی واقعیت اینه که من همیشه دنبال یکی مثه شما می گشتم
    علی الخصوص در مورد احساسات
    تا خودم کامل یاد بگیرم و بتونم بعدش انتقال بدم
    ممنون که هستی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *