نشانه ی روز :

سوال 13 قدم یک / آیا فرم و شکل فعلی ظهور بیماری را با طریقه زندگیم قبل از ورودم به مسیر آرامش مقایسه میکنم آیا درگیر این فکر که من باید بیشتر از اینها بدانم هستم ؟

پیش نوشت ! پیش از تبادل تجربه ، باید عرض کنم که برای اینکه بتونم توی این نوشته ها پیامی جامع تر و فارغ از نوع عادت و اعتیاد بدم ، در تعداد بسیار معدودی از سوالات کلماتی رو تغییر دادم تا جامع تر بشه نگاهش کرد و کسی به اشتباه و با مقایسه ی نوع بیماری خودش با دیگران از سوالی نگذره (که این خودش نوعی از انکاره ) ، همینطور یه جاهایی سوالات رو با ترجمه ی خودم از نسخه ی انگلیسی آوردم که کمی با نسخه ی کتاب متفاوته .

 

تا اینجا اومدیم که مقایسه یکی از ابزارهای قدرتمند بیماری برای فروبردن من در انکاره ، در سوال قبلی ، مقایسه ی بیماری خودم با دیگران رو دیدیم و این سوال در مورد مقایسه ی بیماری خودم با گذشته ی خودمه !

این ابزار بیماری کارش متوقف کردن   پروسه بهبودی در منه و بیماری به من میگه “دمت خیلی گرمه ! یه نگاه به اون گذشته ی تاریک بکن ، روزهایی که درگیر عادت هات بودی ! امروز خیلی خوب شدی و دیگه وقتشه برگردی به زندگیت … الان که دمت گرمه دیگه این بهبودی بازی  و مسیر آرامش و این حرفا بسه ! برو که باید آیندتو بسازیم … ”

به جمله بندی های هوشمند بیماری دقت کنید !!! فرق قائل شدن بین بهبودی و زندگی ، بازی گرفتن بهبودی ، تایید کردن بوسیله ی مقایسه ، ایجاد عجله برای تغییر از طریق یک بهانه ی موجه و غیر واقعی …

فراموش نکنیم مسیر آرامش و بهبودی یک فرایند بی پایانه و این دو جمله ی بعد رو بارها خواهیم شنید پس به دقت بهش فکر کنید …

1- در مسیر روحانی ام من یا در حال رشد هستم یا سقوط ! سکونی وجود ندارد .

2- در مسیر بهبودی من عین دوچرخه سوار هستم ، هر وقت که پا نزنم و فراموش کنم دارم چیکار می کنم محکومم با سر سقوط کنم ! توقف بی معنیه …

در بخشی از مسیر که دردها کمتر میشه ، نتایج بهبودی ظاهر میشه و حس می کنم همه چی آرومه ، بیماری دست به کار میشه و این وسواس خناس شروع میکنه به تعریف کردن از الانم و بد گفتن از گذشته ، و این استراتژی ترمز منه که به کار میگیره …

حالا راهکارش چیه ؟ بخش دوم سوال : باید درگیر این فکر باشم که من باید بیشتر بدانم … چی رو بیشتر بدونم ؟ اینکه مشکل من خیلی ریشه ای تر از این حرفاست که با یه ذره آرامش فکر کنم همه چی حل شده ،باید بدونم مثل مثل بیماری هستم که با اولین قرصهای مسکن که از پزشک گرفته فکر می کنه خوب شده و به راه خودش می خواد بره ، درحالی که باید بیماری رو بشناسه ، دنبال بهبود از بیماری باشه و شیوه ی زندگی برای بهبودی بیماریش رو پیدا کنه ، نه با بالا انداختن دو تا مسکن متوقف بشه …

گاهی در ترجمه ی بعضی لغتهای انگلیسی به فارسی خیلی راحت نمیشه تصمیم گرفت که منظور دقیق چیه و حتی غیر ممکن میشه … واژه ی درگیر که اینجا استفاده شده Am I plagued  ، گرفتار ، آزار دیدن ، درگیر چیزی بودن هست که معمولا بار منفی دارن درحالی که احساس من اینه که سوال داره مشغولیت رو الغا میکنه … و گاهی در مورد قسمت دوم هم نوع دیگه ای از انکار رو بیان می کنن که بیماری درگیری و خودآزاری از کم دونستن رو برای متوقف کردن ما استفاده می کنه … چون چیزی به نام درک اشتباه نداریم و هر درکی می تونه برای شخصی در اون مدار جوابگو باشه ، این رو هم منتقل کردم …

کانال تلگرام مسیر آرامش، دوازده قدم آرام: این روبرو کلیک کنید شاید باز شه! ورود به تلگرام با یاروشکن 😂 می تونید در تلگرام این رو سرچ کنید : aram12steps

Check Also

انکار

سوالات انکار قدم یک تمام شد ، اما انکار هرگز تمام نمیشه ، درکی جدید …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *