نشانه ی روز :

سوال 22 قدم سوم / آیا فهم کنونی من از نیروی برتر ، هنوز هم برایم کار می کند ؟ به چه تغییراتی ممکن است نیاز داشته باشد ؟

خوب رسیدیم به جایی که یه مرور بکنیم ، آیا درکمون از خداوند برامون کار می کنه ؟اگه آره چطور و چقدر و اگه نه چرا و چه باید بکنیم … 

کاش قبلش ببینیم اصلا کلمه ی فهمم برام کار می کنه یعنی چی ؟ مگه فهم من قراره چیکار کنه … یه مثال میزنم : تصور کن می خوای یه خونه بسازی و یک تیم بسیار مجرب هم کنارت ایستادن اما … اگه (مثل گذشته ی خودمحورانه ی خودمون ) فکر کنی که خودت همه کاره ای و همه ی کارها رو باید خود به تنهایی انجام بدی (یعنی فهم درستی از کار تیمی که کنارت ایستاده و منتظر دستور توه نداشته باشی ) ، و دست به کار بشی و همه کاره خودت بشی و کارها رو  از نقشه کشی و کار فنی و بنایی و برق کشی و لوله کشی و دکور و نورپردازی و خودت شروع کنی… نتیجه قابل حدس زدنه (همون نتیجه ای که وقتی جای خدا در زندگیم نشسته بودم برای زندگیم رقم زدم ! ) … نتیجه فاجعست … اما اگه فهم درستی از کاری که تو باید انجام بدی و کاری که تیم اینکاره باید انجام بده داشته باشی متوجه میشی که کار تو درخواست چیزیه که می خوای و تامین مصالح ، کار اونا هم ساختن چیزیه که خواستی با مصالحی که تامین کردی ! نتیجه عالی میشه اگه بهترین خواسته رو با بهترین مصالح تحویل بهترین تیم بدی … نتیجه ای که دریافت می کنی بهترین خونه خواهد بود .

عجب مثالی زدم ، خودم دارم کلی باهاش حال می کنم ! 

حالا درک من از نیروی برتر هم اینجوری برام باید کار کنه … من باید سهم و نقش و قدرت و توانایی های خودمو بشناسم و سهم و نقش و قدرت و توانایی های نیروی برترم رو هم بشناسم …برای هر چی که سهم منه بهترین سعی و بیشترین کوششم رو بکنم … حتی خواستن بهترین ها هم بخشی از سهم منه چون اونقدر کارش درسته که تمام خواسته های درستم رو بی لحظه ای تردید به من میده … اگه مصالح درست رو (سهم و نقشم رو ) در اختیارش بذارم …

جمله ای از راهنمام رو همیشه تکرار می کنم :

خداوند کاری رو که من بتونم برای خودم انجام بدم برام انجام نمی ده ، کار خدا انجام آن چیزیست که در قدرت واختیار من نیست ، خدا کار نمی کنه ، شاهکار می کنه …و از طرفی یادتونه اون درک قشنگه ی ملاصدرا که خداوند به قدر درک و فهم من از خودش کوچیک میشه و برام کار می کنه …

حالا باید به زندگیم و درک فعلیم نگاه کنم ، آیا در زندگیم خداوند اون بالا نشسته و تماشاچیه ، منتظره تا بعد از مرگم برم اون بالا یه حساب کتاب برام بکنه ، یه جهنم هم ساخته داره زغالهاش رو باد میزنه برا خطاکارها و  هر از گاهی هم که حوصلش سر میره با کنترل از راه دورش سیلی زلزله ای چیزی میفرسته … یا خدای من اون خداییه که از رگ گردن بهم نزدیک تره ، با چشمانم می بینه و با دستانم لمس می کنه … خدایی که در تک تک موجودات و اتفاقات و لحظات زندگیم حضور داره و همه جا حاضر و ناظره … خدایی که عاشقمه ، توی زندگیم کار می کنه ، نه! شاهکار می کنه … خدایی که وقتی بهترین سعی و بیشترین کوششم رو در راستای خواست و اراده ی او بکنم از اراده و زندگیم مراقبت می کنه … خدایی که تک تک خواسته هام رو میشنوه و به آنی برام میفرسته تا وقتی به لیاقت دریافتشون برسم برام حاضر و آماده باشن … خدایی که می تونه وسوسه ها و نواقصم رو بگیره ، دردهام رو مرهم باشه ، کنارم باشه ، رفیقم باشه تا حس تنهایی نکنم … باز اسمش اومد و اشتیاقم فوران کرد  …

باید باورهام رو مرور کنم ، اگه باوری مال من نیست و اشتباهی بهم چسبیده رهاش کنم ، اگه باوری برام کار نمی کنه رهاش کنم ، باوری داره من رو از نیروی برترم دور می کنه رهاش کنم ، باوری که بجای عشق ترس و باوری که بجای شادی ، غم رو به دلم میاره رها کنم … باید به نیروی برتر کار آمد و عاشق و همراه ایمان بیارم و بهش شناخت پیدا کنم …

شاعر قشنگ میگه 

هر نظرم که بگذرد جلوة رویش از نظر
بار دگر نکوترش بینم از آن که دیده‌ام

و عزیزی میگفت :

بیزارم از آن کهنه خدایی که تو داری
هر لحظه مرا تازه خدای دگرستی

بله دوست خوبم ، در مسیر بهبودی هر روز باید درکم از نیروی برتر رو ارتقا بدم تا زندگیم ارتقا پیدا کنه …

کانال تلگرام مسیر آرامش، دوازده قدم آرام: این روبرو کلیک کنید شاید باز شه! ورود به تلگرام با یاروشکن 😂 می تونید در تلگرام این رو سرچ کنید : aram12steps

11 comments

  1. عالی بود ممنون

  2. عالی بود من نتیجه گرفتم هرچند که امروز با گذشت ۲۰ سال از پاکی میتونی این باورها و اعتقادات را ارتقا بدی

    • قشنگ میگه شاعر : هر لحظه مرا تازه خدایی دگرستی … ارتقا درکم از نیروی برتر ، ارتقای هر روزه ی زندگیمه … مرسی از حضورتون

      • درود بر شما حسام هستم و خدارو شاکرم که از شروع قدم ۱ با یه سرچ تو گوگل با سایت یا وبلاگ شما اشنا شدم و الان که قدم سه هستم چقدر ازت تجربه و پیام گرفتم و تازه امشب فهمیدم که اسم شما یا اسم گمنامیتون ارام هست و چقدر با خوندن اون قسمت های که میگید دیدگاه من هست بیشتر اشنا میشم و حسم میکنم تیکه ای از وجود من داره احساسم به اون سوال بیان میکنه و قتی میام تو سایت شما جوری منو جذب میکنه که میبینم یک ساعت هست دارم سوال ها رو بالا و پایین میکنم و شده که محو پاسخ هاتون میشم در کل خدا خیرتون بده و پاکیتون مستدام .زندگیتون پر عشق که انقدر عشق میفرستید با کمک هاتون

  3. واقعا زیبا بود آرام جان لذت بردم

  4. مثل همیشه عالی،ممنونم،فقط آرام جان شعر از حافظ نیست به نظرم.

    • چقدر کامنتت برام خیر داشت … اول اینکه ارزش سنت ها رو یادآور کرد که به همین دلیله که ما در جلسات از شعر و … استفاده نمی کنیم. دومیش این بود که این شعر رو الان برای اولین بار شنیدم و نمی دونم اون روز از کدام هاتف غیب بهم هدیه شده بود برای شما عزیزانم و در آخر هم اصلاحش کردم. مرسی که هستید و به وبلاگتون هم سر زدم.

      • من یکی که از این مدل درک ها و اشعار و آیات استقبال میکنم،ما انجمنی هستیم اما اینجا جلسه نیست?خیلی استفاده کردم این مدت،وسطای قدم یک بودم که با سایتت آشنا شدم، بازم ممنون،هم از تو هم از اراده خدای تو 🙂

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *