خوب ، رسیدیم به بحث انکار و گفتیم که انکار اون بخش بیماریه که میگه ما بیمار نیستیم !
وقتی که برای اثبات چیزی ، یا توجیه چیزی یا به هر دلیلی شروع می کنم به دلیل آوردن بعد از کارکرد این سوال باید یه سوال از خودم بپرسم ! آیا دلایل موجهی که میارم واقعی هم هست ؟ چون یکی از ظریفترین عملکردهای بیماری من در بخش انکار خودش رو نشون می ده و از این طریق من و اطرافیانم رو فریب میده و اون هم همین دلایلی هست که به ظاهر موجه ولی غیر واقعیه ! و متاسفانه من به دیگران که هیچ ، به خودم هم قادرم چنان دروغهایی بگم از راست زیباتر و بدتر از اون بواسطه ی فیلتری که بیماری روی چشمام گذاشته گاهی قادر به تشخیص دروغها و توجیهات غیر واقعیم نیستم ! و کار این سوال اینه که نور آگاهی رو بر فیلتر بیماری بتابونه تا بتونم دلایل به ظاهر موجه ولی غیر واقعی رو تشخیص بدم .
بهترین راه باز کردن این سوال مثاله :
مثال میزنم :
سوال (فرضی ) : آرام ، چرا جلسه نمیری ؟
دلیل موجه : بخاطر این بیماری ، سلامت عقل میگه جلسه نرم که سلامتی خودم و اطرافیانم حفظ بشه … (انقدر موجهه که جای تشویق هم داره بخاطر آداب دانی ، عاقل بودن ،رعایت اصول بهداشتی ! ) و یادتون باشه خودمم با تمام وجود فکر می کنم دارم حقیقت رو میگم اما …
واقعیت : اگه یه مراسمی بود که رفقا توش چلوگوشت زعفرونی میدادان با سر می رفتم ! اگه مهمونی بود که عزیزانم دور هم بودن و خوش میگذشت هم باسر می رفتم ، محیط کارم هم که بحث پول در میانه بیشتر از یه جلسه آدم میاد و میره و من میرم ! ولی حالا که جلسه در محیطی باز ، با رعایت پروتکل های بهداشتی بود و همه ماسک و حتی دستکش داشتن من نرفتم چون تنبل بودم ، چون دچار موضع بی حوصلگی و بی تفاوتی بودم ، چون بیماریم فعال بود .
سوال فرضی : آرام چرا انقدر چاق شدی ؟
دلیل موجه : ما خانوادگی ژنتیک چاقیم ، از وقتی سیگار رو هم ترک کردم هم سوخت و ساز بدنم چند برابر کم شده و هر چه می کنم لاغر نمیشم . (آخی ، طفلی آرام ) اما …
واقعیت : من مثل یه تراکتور غذا می خورم ، قدر یه تنبل در جنگلهای استرالیا فعالیت فیزیکی دارم ، احساساتم رو با چیپس و پفک سرکوب میکنم پس چاقم چون لذت طلبم ، تنبلم ، پرخورم !
بازم بگم یا جا افتاد ؟ فک کنم جا آفتاد …
در گذشته این دلایل رو با تمام وجود و با اصرار می آوردم و لذت می بردم که حق به جانبم ، امروز گاهی از دستم در میره و این دلایل رو میارم اما فورا متوجه می شم و سعی می کنم کمتر و کمترشون کنم ، امروزه دست از دلایل موجه و غیر واقعی بر می دارم و با صداقت با خودم و زندگیم مواجه میشم …
زیرنوشت (اینم یه کشف جدید ! ) این پاراگراف آخر روش صحیح نوشتن اکثر سوالات قدمه ! که سوال رو به سه قسمت تقسیم می کنم . در گذشته ، اون بخش از منه که بدون هیچ آگاهی و با بیماری فعال زندگی می کردم ، امروز (که خیلی هم مهمه ) زندگی امروز و واقعی منه با این بیماری و اتفاقاتی که با بیماریم تجربه می کنم ، امروزه : اون ایده آلیه که به سمتش در حرکتم و باید باشه …
یادمه دور اول قدمها که همه چی دان بودم جواب همه ی سوالات رو طوری میدادم انکار که دیگه این مشکلات در من حل شده و وجود نداره !!! یعنی بخش امروز در درکهام نبود و سالها طول کشید به این واقعیت پی ببرم که من یک انسانم ، ممکن الخطا ، بیمار و بمدت یک روز در جدال با یک بیماری قدرتمند .. روزهای زیادی من پیروزم و گاهی هم بیماری …
بیماری من اونقدر هوشمند و پیش روندست که هرگز دست از تلاش بر نمیداره و با رشد من رشد میکنه ، این روزها آرام با ده سال تجربه یک بیماری داره با بیش از سه دهه تجربه و دلایل موجه و غیر واقعی ای که بیماری آرام امروز استفاده می کنه به مراتب پیچیده تر از دلایل موجه و غیر واقعی یک دوستیه که تازه وارد مسیر شده .
کانال تلگرام مسیر آرامش، دوازده قدم آرام: این روبرو کلیک کنید شاید باز شه! ورود به تلگرام با یاروشکن 😂 می تونید در تلگرام این رو سرچ کنید : aram12steps