نشانه ی روز :

سوال 3 قدم هفتم / چگونه آگاهی از فروتنی ، به من در کارکرد این قدم کمک می کند؟

بیاید با هم مرور کنیم که در این قدم قراره چه کاری انجام بدیم؟! در قدم قبلی متوجه شدیم بخشهای تاریکی در وجود ما هست به نام نواقص، نواقصی که حکم سم رو دارند و این تاریکی ها بر زندگی و سرنوشت ما تاثیر میگذارند و فهمیدیم که به تنهایی به هیچ وجه زورمون به این تاریکی ها نمی رسه.

اگر فروتنی نداشته باشم شروع می کنم به وحشت کردن و خودخوری کردن که چرا من یک نیمه ی تاریک در وجودم دارم و من چقدر بدم و زشتم و درونم چقدر تاریکه و چه کارهای بدی کردم و … در حقیقت آنچه در قدم شش یافتیم رو اگر به عنوان بخشی طبیعی از خودم، بیماریم، انسان بودنم نپذیرم درد خواهم کشید. 

فروتنی در ابتدای این قدم یعنی بپذیر که تو بخشهای تاریکی داری که با نور خدا روشن میشه، بپذیر که آنچه در وجودت هست در وجود همه ی انسانها هست و تو کسی هستی که خداوند بهت فرصت داده تا به این تاریکی ها نور بتابونی، بپذیر که اگر نیمه ی تاریکی به نام نواقص داری، نیمه ی روشنی به اسم اصول روحانی هم وجود داره، بپذیر که زندگی با این سایه روشن ها زیباست و تو کامل نیستی، اما خداوند رو داری که هر جا کم و کسری داری جبران می کنه …

می بینید که با فروتنی و پذیرفتن کار چقدر آسون میشه … در این قدم یاد می گیرم که به جای گیر دادن به تاریکی ، تمام تمرکزم رو بر نور بگذارم و دست از سر خودم  و نواقصم بردارم! نواقص و برطرف کردنشون رو وظیفه ی خدا بدونم و وظیفه ی خودم رو گرفتن دستان خدا و تمرکز بر نقاط روشن و اصول روحانی بگذارم … این یعنی فروتنی.

کانال تلگرام مسیر آرامش، دوازده قدم آرام: این روبرو کلیک کنید شاید باز شه! ورود به تلگرام با یاروشکن 😂 می تونید در تلگرام این رو سرچ کنید : aram12steps

5 comments

  1. ارام جان سلام
    ار اول با سایت شما هستم
    تو رو خدا فقط با تمرکز بهم جواب بده
    نزدیک ۴ سال پاکی دارم
    ولی قدم چهارم هنوز
    بزرگترین نقص من که به خاطر همون هم ترک مواد کردم خشم بود
    راهکار شما برا کنترل خشم چیه
    زندگی داره به هم میخوره
    عاجزم به خدا
    کمکم کن

    • مهدی عزیز درود بر شما.
      واقعیت اینه که سؤالی که کردی بزرگتر از اونه که بشه اینجا در موردش صحبت کرد و از جهتهای مختلفی میشه بررسیش کرد. نکته ی اول اینه که ما وارد مسیری شدیم که سرچشمه ی مشکلاتمون که گلالوده رو شفاف کنه، مسیر دوازده قدم! اگر این دوازده قدم رو کار نکنیم، در زندگیمون اجرایی نکنیم، به میلیونها مسئله ای بر می خوریم که دونه دونه فکر می کنیم باید حلش کنیم. تصور کن شما در بخشی از رودخانه ای هستی که داری تلاش می کنی که آب رو زلال کنی ، در حالی که گیر از سرچشمه است! بیماری فعال!
      مثال میزنم، اگر قدم 5 رو کار کرده بودید، به بسیاری از ریشه های مسائل پی می بردید، اگر قدم 6 رو کار کرده بودید به زهری به نام عمل از روی خشم که می خورید پی می بردید، اگر 8 و 9 رو کار کرده بودید متوجه می شدید که چه خسارت و چه عواقبی در پی داره، اگه 10 رو کار کرده بودید اینهمه احساسات رو حمل نمی کردید و مهم تر از همه اگه 11 رو کار کرده بودید توانایی کنترل در لحظه رو پیدا می کردید …
      دوست خوبم به قدمها ادامه بدید. با جدیت و پر قدرت.
      تجربه و پیشنهاد من ، در حال حاضر به طور روزانه و جدی جلسات رو شرکت کنید تا بیماری غیر فعال تر بشه، در طول روز تماسهای بهبودی بیشتری داشته باشید، در لحظه ی خشم دستان خدا رو بگیرید و ترک موقعیت کنید. به امید خدا همه ی ما هر روز کمی بهتر از روز قبل خواهیم بود …

      • سپاس فراوان
        چشم ارام عزیز
        جلسه میرم
        ولی قدم نزدیک ۳ ساله در جا میزنم
        قدم ۴ طلسم شده واسم
        با سایت شما قدم کار میکردم که شما گفتید نمیشه
        فقط با راهنما
        راهنما هم بدبختیه به خدا
        هر جلسه ۱۵ نفر هستند که فقط دو ساعت باید مشازکت حال و احساس گوش بدی
        منم وقتم محدوده
        خسته ام
        تا ۷ شب سر کار
        خدا کمکم کنه

        • دوست خوبم، واقعیت اینه ما طلسم شدیم با یک بیماری قدرتمند 🙂 کارکردن قدمها با یک گروه ساده ترین کاریه که برنامه از ما خواسته اما دقیقا نکته همینجاست که بیماری میاد وسط و شروع می کنه … پانزده نفر در یک جلسه نعمته، پانزده تجربه که یکی از اونها می تونه تا ابد زندگی شما رو عوض کنه، به شرطی که با روشن بینی که در قدم یک آموختید با اشتیاق دنبال پیام خدا در اون پانزده شخصی بگردید که روح الهی در وجودشون داره به شما نگاه می کنه . حال و احساس اون عزیزان دقیقا تجربیات ارزشمندیه که می تونه شما رو از تجربه ی اشتباهات و مسائل دیگران بر حذر بداره و کلی شما رو جلو بندازه ، اگه خاطرتون باشه در گذشته هیچوقت نمی گفتیم تا هفت سر کارم و برای استفاده از عادتم خسته ام … امروز چه اتفاقی افتاده که خستگی بهانه ای برای حضور در این جمع ارزشمند و روحانی شده ؟
          ببخش یه کم تند بود لحنم اما واقعیت اینه که مسئله ی ما مرگ و زندگیه …

  2. چشم ارام عزیز
    حرف حساب جواب نداره
    قانع شدم
    شروع میکنم ایشاالله

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *