نشانه ی روز :

سوال 2 قدم چهار /منافعی که ممکن است از طریق نوشتن یک تراز نامه اخلاقی بی باکانه و جستجو گرانه برایم حاصل شود چه می باشند ؟

اول این سوال هنگ کردم ، نمی دونم از کجاش بگم … اونقدر مزایا هست ، اونقدر اتفاقات بی نظیر و تغییرات از این قدم حاصل میشه که نمی دونم از کجا شروع کنم … تجربه ی شخصیم رو می گم

قدم چهار در یک کلام قدمیه که یک بچه رو به یک مرد تبدیل می کنه … یعنی چی ؟ در یکی از نشریات می خوندم که چه زیبا نوشته بود که این بیماری در مقطعی از کودکی ما رو نگه می داره و انتظارات و توقعاتمون در حد همون کودک باقی می مونه ، از همه انتظارات عجیب غریب داریم و وقتی برآورده نمیشه تبدیل به رنجش میشه ، گویی که خودمون مسئولیتی در این زندگی نداریم ! ترسها و احساسات عجیب و غریبی که برامون ناشناخته مونده رو برامون روشن می کنه ،  قدم چهار قدمیه که این کودک رو بیدار می کنه و با واقعیت بزرگسالی و سلامت آشنا می کنه … مسئولیت هامون ، خطاها و نواقصمون ، احساسات و ترسهامون ، گیر و گرفتمون در روابط رو برامون روشن می کنه و زندگی بزرگسالی من بعد از اون می تونه تازه شروع بشه … 

میان نوشت : یه نگاهی به سن ذهنیمون موقع ورود به برنامه و قدمها بکنیم ؟ واقعا رفتار ما رفتار یک بزرگسال عادی بود ؟ در طول سالیانی که گذشت چه مردها و زنهایی با موی سفید رو دیدم که قبل از کارکرد قدمها پا زمین می کوبیدن و نق می زدن و قاقا لی لی می خواستن ، تمام دنیا رو مقصر می دونستن و از همه توقع داشتن الا خودشون  🙂 … من خودم فکر می کنم وقتی وارد شدم فک کنم با ذهن یک بچه ی 11 ساله و جسم یه آدم 29 ساله وارد شدم … 

قدم چهار قدمیه که آینه ی دلم رو از انواع گرد و غبارها پاک می کنه تا دوباره نور خدا درش نمایان بشه …

قدم چهار قدمیه که به من یاد میده رنجش ها ، احساسات ، ترسهایی که داشتم همه و همه حمل کردنی نبوده ! من رو با بکارگیری احساساتم آشنا می کنه ، یادم میده نه تنها بار احساسات مختلف خودم رو بدوش نکشم ، بلکه بار احساسات دیگران رو هم رها کنم ! 

قدم چهار حتی داشته هام رو که ندیده می گرفتمشون به من نشون میده و کمکم می کنه عزت نفس و اعتماد به نفسم رو بدست بیارم …

تصور کن زندگی ای که ترسها سد راه پیشرفتم نباشه …

تصور کن سبک باری رهایی از رنجشها و احساس گناه و خجالت های بی خودی

تصور کن احساسات واقعیم رو بشناسم و بفهمم چطوری باهاشون هر روز بهتر و بهتر بشم …

تصور کن ….

بیشتر نمی گم ، باید وارد بشی و ببینی چه زیبایی هایی در انتظارته …

 

کانال تلگرام مسیر آرامش، دوازده قدم آرام: این روبرو کلیک کنید شاید باز شه! ورود به تلگرام با یاروشکن 😂 می تونید در تلگرام این رو سرچ کنید : aram12steps

7 comments

  1. سلام آرام عزیز.بارها بخاطر درد معده دکتر میرفتم،آندوسکوپی کردم،دارو مصرف کردم اما هیچ نتیجه‌ای نگرفتم. قدم چهار وپنجم را که تمام کردم، متوجه شدم که دیگه معده ام درد نمیکنه، ودیگه نیاز به دارو ندارم. فهمیدم که وقتی رنجش ها و ترسها و احساسات را نوشتم و اقرار کردم ، در واقع درد هایی که سالها رو دلم سنگینی می کرد رو بیرون ریختم.این یکی از نتایج کارکرد این قدم برای من بود که لازم دیدم اون رو به مشارکت بزارم. ممنون.

    • چقدر خوب گفتی … چون سعی می کنم از باورهای شخصی و راه و روش روحانیم فعلا در درکها ننویسم به این باورم اشاره نکردم که هر رنجی که می کشیم ، چه از نظر جسمی و بیماری ها ، چه از نظر نمود بیرونی مشکلات و مسائل و اتفاقاتی که به نظر اتفاقی می آن ، در حقیقت آئینه ی رنج درونی ماست که تل انبار شده و قدم چهار و بعد از اون کارکرد سایر قدمها ذره ذره از اونها کم می کنه … باز هم برام از درکهات بنویس محمد عزیز

  2. خیلی عالی توضیح دادی آقا آرام
    راهنمای من میشی آرام جان (:
    من برای قدم 4 یه راهنمایی مثه شما می خوام که خودش این قدم رو خوب بشناسه
    متاسفانه راهنمای اولم وسط این قدم سوت شد و رفت
    و من دیگه با هیشکی قدم 4 کار نکردم 🙂

    • سعید عزیز ، متاسفانه در زمان بندی خدماتم اونقدر زمان کم دارم که باورت نمیشه . ولی واقعیت اینه که این مسئله رو خیلی خیلی جدی بگیر ، اگه بخوای و پرس و جو کنی و بسپری امکان نداره راهنمایی سر راهت قرار نگیره که بتونه این قدم رو باهات کار کنه . روی گرفتن راهنما وسواس زیادی به خرج نده ولی حتما راهنما داشته باش … آگاهی قدمها همیشه هست و بین هزاران دوست مثل خودم و خودت در گردشه ، مهم اینه در فرآیند باشی و خوب و بد نکنی ، فقط ادامه بدی و متوقف نشی … این قدم چهار که دارم الان کار می کنم برای من بار هشتمه … قطعا شما هم بارها و بارها ، بهتر و بهتر کارش خواهی کرد … فقط متوقف نشو

  3. سلام
    من اگر از تجربه خودم بگم شاید باورتون نشه ولی وقتی این قدم رو براش وقت گذاشتم از خدا خواستم که کمکم کنه که بتونم قدم چهار خوبی کار کنم بعد از کار کرد این قدم دنیا برام زنگی شد به خود خدا رنگها برام عوض شد الکی میخندیدم دوست داشتنی شدم ( به گفته دیگران که لطف داشتن ) همین جا از راهنمای عزیزم تشکر میکنم که برام وقت گذاشت دوووووسش دارم زیاااااد
    راستی خدارو شکر امروز به لطف خدا راهنمای عزیزم و شما دوستان خوبم مهدی معتاد شدم 4 سال 🙂 20/04/1401

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *