نشانه ی روز :

سوال 1 قدم چهار / آیا هیچ دست آویز یا بهانه ای برای کار نکردن این قدم دارم آنها چه هستند ؟

چرا من باید از چیزی که هنوز تجربش نکردم بترسم ؟! مسئله این است ! خوب طبیعی ترین چیز ممکن ، ترس از ناشناخته هاست ! من شناخت درستی از قدم چهار و کاری که برام می کنه ندارم  خصوصا که اگه پشت سر این ناشناخته کلی حرف و حدیث هم باشه و عده ای داستانهایی از زجر و درد و ترس و خجالت برامون تعریف کرده باشن … داستانهایی که هرگز واقعیت نداشت …

قاعدتا ذهن من کارش نگهداشتن وضعیت موجوده ، اصلا انگار کار ذهن اینه که برای اینکه از من محافظت کنه می خواد من تغییر نکنم و هر جا هستم همونجوری بمونم ، بماند که ذهن بیمار برای اینکه من رو به نابودی بکشونه من رو پایین هم می کشه ! پس طبیعیه برای ورود به قدمی که قراره بزرگترین تغییرات عمرم رو در من ایجاد کنه کله ی من شروع کنه به آوردن بهانه ها و دستاویزهای مختلف …

هنوز زوده ، سرم شلوغه ، بذار سرفرصت ، قدمهای قبلیم رو سلولی هنوز کار نکردم ، ممکنه تحمل درد نداشته باشم ، اصلا سه قدم برای باقی موندن در پرهیز کافیه ، پاکیم بالاتر بره بعد کار می کنم ، نکنه گمنامیم بشکنه ، نکنه راهنمام قضاوتم کنه و و و و  هزارتا بهونست که کله ی هر کدوم از ما به اقتضای شرایط هر کدوممون میاره جلوی چشمامون … و خوبه که در همین سوال بهانه های خودت رو بشناسی ، بنویسی ، اقرار کنی و رها بشی …  اما …

اول و بی رودربایست بگم : کتاب (که من بشدت و با ایمان کلمه به کلمش رو قبول دارم ) گفته : 

در بین ما هستند افرادی که فکر می کنند بدون نوشت قدم چهارم هم اوضاع خوب پیش می رود ، اما تجربه ما به عنوان یک انجمن نشان داده است که دیر یا زود اعضایی که این قدم بسیار مهم را کار نکنند دچار لغزش خواهند شد .

واقعا همین یک پاراگراف برای زدن به دل ترسها کافی نیست ؟ چه چیزی می تونه از جهنمی که ازش اومدیم دردناکتر باشه ؟!

اینکه خودم رو بشناسم ممکنه برام دردناک باشه ، اما اینکه خودم رو نشناسم قطعا برام دردناکتره و هزینه ی گزافی باید بابت بپردازم

اینکه گذشته ی خودم رو مرور کنم و آزاد بشم ممکنه دردناک باشه ، اما اینکه با خودم حملش کنم قطعا دردناکتره

در کل این جمله رو می شنویم که بهبودی درد داره … والله اینطور نیست ، بهبودی فقط لذت داره ! این مقاومت در مقابل تغییره که درد داره ، این بیماریه که درد داره … 

پس دست برمیدارم از بهانه و دستاویز و شروع می کنم به کارکرد یکی از شیرین ترین قدمهایی که قراره کارش کنم ، قدم خودشناسی من … قدم چهار … 

 

کانال تلگرام مسیر آرامش، دوازده قدم آرام: این روبرو کلیک کنید شاید باز شه! ورود به تلگرام با یاروشکن 😂 می تونید در تلگرام این رو سرچ کنید : aram12steps

6 comments

  1. دمت گرم و سرت خوش باد ای آرام جان

  2. سلام آرام جان کار کرد قدم 4 برای من سایه ببری روی دیوار بود وقتی که کار نکرده بودم چون کلا یک سری از اعضا که این قدم رو خوب کارنکرده بودن مدام من رو میترسوندن ولی وقتی که این قدم حیاتی رو کار کردم دیدم اون سایه ببر گربه ای بیش نبود من فقط الکی ترسیده بودم صادقانه بگم زندگی من بعد از کار کرد قدم 4 شروع شد

  3. سلام آرام جان عزیز از خدا تمام خوبی های عالم رو برات آرزو میکنم
    من از اول پاکی دارم درک هات دنبال میکنم
    یه فرد لغزشی بودم تا اینکه به صورت اتفاقی به اولین درک یعنی بیماری اعتیاد رسیدم اون نفری که می‌خواست بلند شه بره آب بخوره دقیقا خود خود خود من بودم
    همین درک ساده به معنای واقعی کلمه نذاشت بمیرم
    وپذیرفتم بیماری اعتیادم
    الان وارد قدم چهارم شدم و از خدا میخوام اون سبکی و آزادی که از کارکرد این قدم شامل حال دوستام شده
    منم بتونم بدستش بیارم
    ممنون به خاطر درمیون گذاشتن درک هات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *