پیش نوشت : دوستان خوبم امروز یه چیزی یادم اومد که در تعریف پذیرش فراموش کردم … اینکه پذیرش چی هست رو گفتم ، اما پذیرش چی نیست رو نگفتم !!! پذیرش منفعل بودن ، هیچ کاری نکردن ، توسری خور بودن ، ظلم پذیری و … نیست ! گاهی بیماری من دقیقا جایی که باید بجنگم ، تلاش کنم ، تغییر کنم یا شرایط رو تغییر بدم ، خودش رو جای بهبودی جا میزنه و میگه عزیزم ، اینجاست که باید بپذیری و تماشاچی باشی … بهبودی خیلی جاهاش تا حد جون جنگیدن داره و معنی آدمی که در بهبودیه ، آدم تو سری خور و منفعل نیست ، بلکه انسانیه که آنچه که درک می کنه کجا باید تغییر بده ، کجا باید تغییر کنه ، کجا باید بسپره یا صبر کنه …
خوب آشتی ، یا ترجمه ی قشنگترش صلح کردن … در سوال کلمه ی معتاد اومده بود که محض رضایت خاطر عزیزانم که قدمها رو برای سایر عادتها کار می کنن تغییرش دارم …
اگه از من زیباترین تعریف بهبودی رو بپرسن میگم صلح … چقدر همین یک کلمه بار معنایی عظیمی داره و چقدر قشنگه .. زندگی در صلح … با چی ؟؟
واقعیت امر اینه که در گذشته تحت تاثیر بیماری فعال من یک خروس جنگی بودم ! صبح که بیدار میشدم ، فکر می کنید اول به کی می پریدم ؟ اطرافیانم ؟ زندگی ؟ خدا ؟ نه !!! اول از همه به خودم می پریدم و با خودم در جنگ بودم ، چشمام که باز میشد باقی جنگها شروع میشد ، شرایط ، آب و هوا ، اطرافیان ، خدا ، زمین ، زمان ، جهان ، دولت ، یخچال ، گربه های محل ، صدای ماشینها ، گرم شدن کره ی زمین ، انقراض گونه های کمیاب … بعله ! من در جنگ بودم ، یک جنگ دائمی و فرسایشی و بی پایان و در بهبودی تا واژه ی صلح آشنا شدم . سر آغاز صلح کجا بود ؟ شاید همینجا !
آیا از جنگیدن در مورد این واقعیت که بیمارم دست برداشتم و بهتر از دست برداشتن از جنگ ، باهاش به صلح رسیدم ؟ (دقت کنید که وقتی با چیزی به صلح میرسیم ، در کنار اینکه حس بدی ندارم ، دنبال حس خوب هم هستم ، دنبال رشد و سازندگیش هم می گردم )
اوایل که اومده بودم توی انجمن ها فکر می کردم اینا چرا هر روز خودشون رو معتاد ، بیمار ، پرخور ، نیکوتینی ، الکلی یا با اسم عادت اصلیشون صدا می کنن …. مگه خوب نشدید ؟ مگه تموم نکردید ، چه خبرتونه هر روز هر روز من بیمارم ، بیمارم و بعدها فهمیدم این یعنی صلح با واقعیت موجود که من تا ابد بیمارم ، فقط وقتی که توی بهبودی و دست در دست خدا و برنامه هستم ، بیماریم در نقطه ای از حرکت باز ایستاده … وقتی نجنگی ، وقتی صلح کنی ، وقتی بپذیری انرژی ای رو که صرف جنگ می کردی ، می تونی صرف سازندگی کنی . انرژی رو که در راه پیداکردن راه سوم می گشتی می تونی خرج راه بهبودی کنی … می تونی بجای اینکه در جلسات اخمت تو هم باشه ، با لبخند توی جلسه باشی … می تونی با این صلح و پذیرفتن آنچه که هستی ارتباطی عمیق تر رو آغاز کنی ، با خودت ، جهان ، خداوند . با پذیرفتن ضعف ها و قوت هات مثل یک جنگجو می تونی آگاهانه بازی زندگی رو زندگی کنی … (این درکا حاصل یه سریال نینجاییه که دارم می بینم
)
ما خیارشورهایی هستیم که در جنگ برای خیار شدن انرژی میذاشتیم ، چه بهتر که بپذیریم دیگه خیار نمیشیم ، اما می تونیم بهترین و مرغوب ترین و خوشمزه ترین خیارشورهای دنیا باشیم (این درک حاصل رژیم گرفتن و دلتنگی برای خیارشور بود )
پس بیاید همینجا با این واقعیت آشتی کنیم که من تا روزی که زنده ام یک بیماری ، یک شیطان در کله ی خودم دارم که باید باهاش کنار بیام … در عین حال که یک مسیر به اسم بهبودی ، یک خداوند هم دارم که می تونه این بیماری و شیطان رو سر جاش بنشونه …
از طرفی بذارید چند تا درک شخصی از مفهوم صلح رو هم بگم تا راحت تر به صلح برسیم ..
برای من این صلح مفاهیم قشنگ تری هم داشت ، پذیرفتم که من فرزند بیمار خداوند هستم ، و همونطور که یک پدر هوای فرزند بیمارش رو بیشتر داره ، در این مسیر پر فراز و نشیب دستان گرم خداوند رو بطور سفارشی توی دستم و روی شونم دارم …
دوم اینکه بیماری ای دارم که درمانش خداونده ، و بیماری ای که درمانش خدا باشه بیماری نیست ، لطفه ، فرصته …
سوم اینکه من بواسطه ی این بیماری محکومم که هر روزم از روز قبل بهتر باشه ، محکومم که شاد زندگی کنم ، محکومم به موفقیت ، محکومم به قشنگ زندگی کردن … همه ی این محکومیت ها رو وقتی بپذیرم زندگی یک عشق و حال دائمی میشه … بزن دس قشنگه رو بخاطر این آشتی …
سلام واقعاً ازت ممنونم روزی نیست که به تجربیات شما فکر نکنم انشاالله خیر و برکات این کار خدا پسندانه رو توی زندگیتون هر روز احساس کنید
دوست خوبم ، خوشحالم که خدمتم مفید واقع شده ، ایشالا شهامت تبدیل آگاهی هامون به عملکرد رو بطور روزانه از خداوند دریافت کنیم .
سلام عرض ادب بهبه چقدعالی چه حس خوبی بهم دادی خدایاشکرت،دمت گرم
خدایا شکرت برای فرصت خدمت
با سلام
ممنون از نشر تجربیات شما
جالبی انجمن در هم تنیده بودن مفاهیم اصول و نواقص و همه چیش هست
پذیرش باعث میشه دیدگاه واقعی نسبت به خودم کارم خانوادم دوستانم و… پیدا کنم و نجنگم با این واقعیت ها و بدونم افکاری دارم که نیاز به بررسی و تغییر دارد🙏🏼🙏🏼
به به