نشانه ی روز :

سوال 17 قدم یک / چه شرایطی باعث شد رسما قدم یک را کار کنم .

سوال خیلی شبیه سوال قبلیه ، اما خیلی ظریف داره من رو به مفاهیمی جدید وصل میکنه …

تفاوتش با سوال قبلی (چه بحرانهایی باعث شد به بهبودی روی بیارم ) اول اینه که من حالا که وارد بهبودی شدم ، به این معنی که عادت اصلیم رو قطع کردم ، وارد برنامه ای روحانی شدم ، شروع کردم در کنار دوستان بهبودیم باشم ، راهنما بگیرم و … با همین حرکات بحران ها در زندگیم کمتر شدن اما هنوز در شرایط خاصی هستم . چه شرایطی ؟ زندگی من بحرانهای کمتری داره ، عادتم در زندگیم نیست (مثلا پرخوری نمی کنم ، سیگار نمی کشم ، شهوترانی نمی کنم یا هر نقص دیگه ای ) اما انگار یه چیزی کمه … انگار زندگیم یه کمبود بزرگ داره ، خلأ سر جاشه و زندگی لذتی حتی به مراتب کمتر از قبل به من میده … احساساتم از کدر بودن درومدن و دنیایی که می بینم و حس می کنم انگار برا من ناشناختست و حتی کمی ترسناکه !

با آشنا شدن با مشکل کم کم در مورد دردم و درمان می شنوم و می فهمم برای زندگی جدیدم نیازمند این درمان هستم ، برای اینکه آرامش رو لمس کنم و با دنیای جدیدم کنار بیام .

من مثل کسی هستم که عضو یه تیم فوتبال شدم ، در محیط ورزشیش قرار گرفتم با بازیکنا در تماسم ، جو ورزشگاه رو دیدم ، مربی هم دارم  اما هنوز فوتبال بازی نکردم . اصلا مگه میشه ؟ انگار یه چیزی کمه .

و به همین دلایل قدم به مسیر دوازده قدم گذاشتم و اولین پله … قدم یکم …

اما به کلمه ی “رسما” نپرداختیم ، چون سوالات قدم در خودشون و کلماتشون پر از مفاهیمه و یکی از علتهاش شیوه ی نگارش این کتابهاست ، پس قبل از اینکه در مورد کلمه ی رسما صحبت کنم کمی در مورد نوشتن این کتابها براتون بگم که خودش یکی از شگفتی های انجمن های دوازده قدمیه …

مطالب کتاب توسط یک کمیته از خدمات جهانی نوشته می شه که این کمیته خوش توسط اعضایی انتخاب شدن که خود اون اعضا توسط اعضای دیگه تا الی آخر که برسه به من بعنوان عضو … بعد این کمیته در بسیاری موارد شروع میکنه روی جمع کردن تجربیات و نظرات اعضا از سراسر جهان ، بعد دورهم شروع می کنن به تبدیل کردن اون نظرات و تجربیات به کتاب و روی تک تک این کلمات فکر میشه ، رای گرفته میشه و تبدیل میشه به کتاب … حالا ببینید چه انرژی و روحی در این کتابها نهفته است …

خوب کلمه ی رسما به خاطر اینه که من بعنوان کسی که یک بیماری در سر خودش داره که یکی از علائم این بیماری بازیگوشی و بی حوصلگی و از این شاخه به اون شاخه پریدنه ، ممکنه مثلا شروع کنم به مطالعه ی قدم یک ، یا از هر قدم یه نگاهی بکنم ، یا برم به گروه قدمها سر بزنم ، یا شاید خوندن همین مطالب سایت آرام باعث بشه فک کنم دارم قدم کار می کنم و این کلمه میگه : “از این خبرها نیست ! ” ، باید رسما با یک راهنما شروع به کارکرد قدم یک بطور رسمی ، منظم و مرتب بکنی و سوال به سوال پیش بری … تا راه رو به روی بیماری من ببنده

 

پی نوشت : تجربه ی شخصی من جدا از قدمها به من گفت که در هر مسیر روحانی که وارد میشم یکی از مهمترین چیزها داشتن چارچوب ، استاد و مسیر مشخصه  . به شخصه در گذشته در مسیرهای روحانی ای که تجربه کردم مثل اقیانوسی بودم با عمق یک سانتی متر ، علتش این بود هر بار به یک جهت می رفتم از این شاخه به اون شاخه و بی هدف و  تا بحال هزاران کتاب خودندم (و چه کتابهای بی نظیری ) ، صداها دوره رو تجربه کردم ، دهها راه و مسیر رو تجربه کردم (و نمی گم که هیچیک از اینها بد بود که فوق العاده بود و امروز جهانبینی ام رو از همه ی اینها می دونم ) اما یک چیز کم بود ! مثل کلاف سر در گم بودم تا روزی که تصمیم گرفتم یک استاد ، یک مسیر ، یک دوره رو با تمام چارچوبهاش تجربه کنم … اقیانوس کم عمق من به ناگاه شروع کرد به عمیق شدن و نتایج ظاهر شدن … و فهمیدم گمشده ی من هدفمندی و داشتن هدف و چارچوب مشخص در مسیر بود .

کانال تلگرام مسیر آرامش، دوازده قدم آرام: این روبرو کلیک کنید شاید باز شه! ورود به تلگرام با یاروشکن 😂 می تونید در تلگرام این رو سرچ کنید : aram12steps

Check Also

پایان قدم ششم و آغاز قدم هفتم

به لطف خدا قدم شش رو تموم کردیم، این قدم برای من مثل فروردین شد …

2 comments

  1. سلام و عرض ادب ممنون از این همه خدمت صادقانه
    تجربیات بسیار عالی و خوب
    سپاس از شما بابت این همه انتقال حس خوب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *