محل کار ، جایی که روزانه هفت هشت ساعت در اون میگذره ، بخشی از روابط موثر اجتماعیمون رو میسازه … در گذشته واقعا چه شکلی بودیم ؟ چه احساساتی داشتیم ؟ بیماری من چطور در محل کار جولان می داد و روی روابط و عملکردم چه تاثیری داشت ؟ …
Read More »سوال 47 قدم چهارم /رابطه من با همسایگان چگونه بوده است ؟ آیا الگو یا فرم خاصی وجود دارد که علیرغم اینکه کجا زندگی کنم ، مرتب تکرار شود ؟
همسایه ها … اصلا همسایه ها به ما چه ؟! ? من خیلی زرنگ باشم کلاه خودم رو بچسبم ! چاردیواری اختیاری ! مگه نه ؟! نه که نه !!! این که خوندید صدای کله ی بیمار ماست … اتفاقا شنیدید که میگن اول همسایه بعد خود ! دوستان گلم …
Read More »سوال 46 قدم چهار / آیا در هیچ یک از روابطم احساس قربانی بودن کرده ام ؟ توضیح دهید .
مهم : هدف از این سؤال این است تا بتوانیم دریابیم که چگونه خود را به عنوان یک قربانی عرضه می کرده ایم و خود باعث قربانی شدن خودمان می گردیدیم ، و یا چگونه توقعات بی جا و زیاده از حد ما از دیگران باعث سرخوردگی ما می شدند …
Read More »سوال 44 قدم چهار / آیا تا به حال رابطه ای را از بین برده ام ، با این فکر که به هر حال از این رابطه صدمه خواهم خورد ، پس بهتر است که زودتر آن را به هم بزنم ؟
یادمه یه جا توی سایت داستان لاکپشت و نی انبان رو آوردم از آقای شل سیلوراشتاین … حیفم میاد اینجا هم نذارمش و حتی هنوز نمی دونم آیا با این سوال ربطی داره یا نه ، ولی میذارمش ! ساعت ، نصف شب يک ربع آن طرف سه بود که …
Read More »سوال 43 قدم چهار / آیا برای ایجاد تعهد مشکل دارم ؟ توضیح دهید .
عهد : قول … تعهد : پایبندی به قول واقعا بیماری من به من اجازه میداد به قولهام پایبند باشم ؟ پایبند بودن خیلی فاکتورها لازم داشت که با بیماری من همخوانی نداشت ! مگه من حق انتخاب داشتم که بتونم در چارچوب قولهام عمل کنم ! مگه من بودم …
Read More »سوال 42 قدم چهار/ چگونه از ایجاد صمیمیت با دوستان ، شرکاء ، همسران ، و خانواده خود اجتناب کرده ام ؟
صمیمیت … تعریفای زیادی ازش هست ، برای من نزدیک تر شدن یک ارتباطه تا حدی که یک همدلی و همراهی و شناخت بیشتری بوجود بیاد و نقابها پایین تر بیاد و رابطه رنگ و شکل قشنگتری به خودش می گیره … اما انچه که گفتم برای بیماری یعنی کابوس …
Read More »سوال 41 قدم چهارم /در روابطم با خانواده ، آیا بعضی مواقع احساس می کنم که در یک چرخه معیوب و تکرار مکررات ، بی هیچ امیدی برای تغییر گیر کرده ام ؟ آنها چه بوده اند ؟ نقش من درتداوم آنها چه بوده است ؟
این سوال می تونه ناجی خیلی زندگی ها و باز کننده ی خیلی گره ها در روابط باشه اگه درکش کنیم و بهش عمل کنیم … یادمه در دوران جهالت با یه عزیزی سر یه مسئله ای بحث داشتم ، این بحث ماهی دو سه بار ، در طی هشت …
Read More »سوال 40 قدم 4 / به چه شکلهایی از روی اجبار خواستار برقراری رابطه ای شده ام ؟
اجبار ؟! من ؟! شیب ؟! بعید میدونم کسی بتونه ماها رو مجبور به کاری کنه ! مگه نه ؟! البته که نه ? ما یه «مجبور کن سر خود» داریم (عجب اسمی واسه بیماری ) ! رجوع میکنم به یکی از مباحث قدم یک : وقتی به بیماری بها …
Read More »سوال 39 قدم چهار /آیا تاکنون رابطه دوستانه و صمیمانه ای را قربانی روابط روماتیک کرده ام ؟
پیش نوشت !!! :آخ آخ این سوال بود که آتشی به جان انجمنهامون انداخت چون در ویرایش قبلی کتاب (و البته نسخه انگلیسی) نوشته بود دوستی های افلاطونی را فدای روابط رومانتیک کرده ام و دیگه بیا و درستش کن ! خود افلاطون که هیچ ، کل فلاسفه انقدر در …
Read More »سوال 38 قدم چهار / ترس از آزارشدن یا صدمه خوردن ، چگونه بر روی دوستیها و روابط رومانتیک من اثر گذاشته است ؟
در مورد ترس خیلی گفتیم … اما حالا سوال داره یه ترس رو بهمون معرفی می کنه که در روابطمون تأثیر میذاره ! ترس از آزار شدن و صدمه دیدن . اگه یادتون باشه ترسها رو به سه دسته ی ترس از دست دادن ، بدست نیاوردن و از ناشناخته …
Read More »