دوازده قدم درکهای شخصی آرام از دوازده قدم روحانی

بخش بزرگی از عدم پذیرش خودمون به خاطر دروغهاییه که ذهنمون یا بهتر بگم بیماریمون تحویلمون داد تا حس ما رو نسبت به خودمون خراب تر کنه، ما رو از خودمون دور کنه و دردی ایجاد کنه که بعد بتونه برای جبران و درمان این درد، عادتها و نواقص رو …

(این اولین پست 1402 هست، پس اگه داغ داغ دارید می خونید بهارتون مبارک، البته روی مناسبت ها هیچوقت زیاد تأکیدی نداشتیم، مایی که داریم این مطلب رو می خونیم، قاعدتا هر نفسی که میاد و میره برامون دو تا عیده! ما زنده ایم و نفس می کشیم و در …

خوب فک کنم متوجه شدید که سؤال در حقیقت داره باهامون صحبت می کنم! میگه عزیز من یه عمر به خودتم دروغ گفتی، این یه بار حداقل با خودت صادق باش! قراره اقرار کنی، اول با خودت رو راست باش! جالبه که اول نمی گه برو با راهنمات صادق باش، …

خوب، اصول روحانی قدم پنج رو کار کردیم، تمایل و شهامت لازم رو هم پیدا کردیم، حالا وقت اقراره، این سوال برای اینه که راهیت کنه برای اقرار ، میگه یه زمان و مکان مشخص رو انتخاب کن، انتخاب رو به تو سپرده برای اینکه راحت تر باشی.  جایی رو …

شهامت. یکی از اصول روحانی که اگه درک بشه و به کار گرفته بشه از ما رهجویانی قدرتمند در مسیر بهبودی و زندگی میسازه! شهامت رو در قدم چهار معنی کردیم: خیلی ساده:  «از ترسهات نترس» یا بهتر بگم «اصلا بترس، اما حرکت کن!»  عزیزی بود که می گفت چیزی …

خوب دنبال راهی می گردیم که شهامت لازم برای انجام این قدم رو پیدا کنیم. بذار از راه سختش برم! ترجیح میدی برگردی به روزهای سیاهت یا قدم پنج کار کنی؟! (می دونم خیلی خشن شروع کردم! ولی حقیقت داره! در نشریه ی یکی از انجمنهای دوازده قدمی خوندم که …

این قدم به نظرم خیلی مظلومه، قراره هدایایی بهت بده که میلیاردها انسان آرزوش رو دارن، داره یه جورایی از هر دری وارد میشه که قبول کنی این هدیه رو بگیری 🙂  سوال داره میگه جون دل! باور کن با کارکرد قدم پنج زندگیت بهتر میشه!  اولیش از نظر من …

سؤال خیلی قشنگه اما جوگیر شدم و در سوال قبلی همه چیز رو باز کردم و الان دارم فکر می کنم چی بگم ؟ راستش اینه که من وقتی خود خطا رو اقرار کنم چه فایده ای داره؟! واقعیت اینه یه شرح واقعه دادم که برای هیچکس فایده و منفعتی …

خوب رسیدیم به چگونگی دقیق خطاها، من ترجیح میدم با احترام به تیم ترجمه به جای چگونگی، بگم ماهیت دقیق خطاها. بگذارید با مثال ماجرا رو باز کنیم: من سه روز جلسه نمیرم، تماس با راهنمام نمی گیرم، با قدمهام در تماس نیستم، دوستان بهبودی رو هم می پیچونم و …

چقدر سؤال قشنگی و نمی دونم از کجاش برای شما بگم.  اولیش اینه که من بخاطر تجربیات تلخ گذشته ممکنه امروز با اعتماد کردن مشکل داشته باشم! قدم پنج خوراک اینه که بگه آدمهای قابل اعتماد هستن، میشه اعتماد کرد! می شه خودت باشی و قضاوت نشی … نگاه من …